گفتار

نفس
مرا در سوگ ببين
آنگاه که نفس ، چهره ی فطرتم را پنهان می کند

فطرت
من سوگوار شهادت فطرت ؛ به تيغِ خواهشِ نفسم

دامنه
دامنه ی پاندول ِزندگیِ هر کس که نوسانِ بيشتری دارد از تعادلِ کمتری برخوردار است

مادر (1)
هيچ نقطه ای از شعاع ِديدم , خا لی از حضور تو نيست
قاب عکس تو در قلبم حک شده است و مربع نگاهت بر وجودم منطبق .

روابط
در روابط آدمها وجود فاصله , دلتنگی می آورد ولی
کدورتهای حاصل از رفتارها را ؛ کم می کند

مادر (2)
می خو اهم بهترين جای آسمان خا نه ی تو با شد.
و من دنيا را چون سنگی در آغوش گرفته ام
و می د انم هر چند بما نم
باد , غبارم را خواهد برد

راه
وقتی توی کِش و قوسِ موج گرفتارشدی , پيد است در نيمه ی راهی
ولی وقتی از هراس موج رها شدی و به آخرِ خط رسيد ی
بايد پياده شوی

شهید (2)
ای شهيد با چشمهای دنيائی ام سنگ مزارت را می بينم
و قلب سياه مرا , تو با روح اهور ائی ات می بينی

آلبوم
آلبوم , سلولِ خا طرات آدمها ئی ست که همچون پرندگان محصورند
و آنها که در افقهای دورد ست سا لها و ما هها درجولان بودند ,
امروز در سکوت ِعميق ديو ارها
و در محدوده ی قاب عکسها لبخند می زنند

افتادگی
خداوند ا : من افتاده ام
حتی نه به اندازه ی ضخا مت ِبرگی از درخت
و تا ضخيم شدنم , سا لها فاصله دارم

رنگ خاکستری
خداوند ا : آنقدر دنيا را با رنگ خاکستری می کشم تا چلچراغش مرا کور نکند

محتوا
خداوند ا : وجودم موجودی نيست تا شکستگی اش ، ارزش
و قامتم را حضوری تا نبودش , کا هش
و رؤيتم را نشانی تا غروبش , خو اهش باشد

تفکر سرد
خداوندا : کجاست احساس ِگرمی که دستهای سرد ِتفکرم را بگيرد و بالا ببرد

سکوت
خداوندا : توان گفتن را عطا کردی ,
اکنون تحمل ِ * نَه * گفتن و تحمل نگفتن را عنایت فرما

ریسمان
هرگز دستهايم نمايشی از حلقه های زنجير نخو اهد بود , تا تعادلِ ماندن را رقم بزند ؛
بلکه آماده گره خوردن به ريسمانی ست که مرا از سکون به با لا بکشد .

عشق
معشوق خداست و عشق مختص به خداست
و عشق : جا نبازی برای رسيدن به معشوق است
و عشق : جذ به و کششِ متقا بل مادر و فرزند است ( مرحله دوم تعالی در بيان عشق )
و عشق : هر کشش و جذبه غير مادی ست ( در مرحله سوم تعالی )

آسمان آبی
اگر آسمان ِآبي دلت با شنيدن كلام الهي ابري شد
بر سرزمين وجودت ببار
تا بر شاخه هاي انديشه ات
شبنم عشق ورزيدن بنشيند
آنگاه , جوا نه هاي حيات بر تو لبخند خواهند زد

سفره دنیا
اگر كسي رو , كنار سفره دنيا ديديد كه از شما تشنه و گرسنه تره
هر چي هست به او تعارف كنید
و به جاي حرص و طمع , ليوان رضايت رو سربکشید

انفاق
مطمئن باش اونهائي كه انفاق كردن رو درك نكرده اند
و كسا ني كه دنيا رو خيلي طولاني مي بينن
نمي تونن آسماني با شند

آدرس
آدرس خوبيها رو ياد بگير
تا در پيچ و خم ِزندگي گٌم نشوی

دلبستگی
به كسي دل ببند
كه به خدا تكيه داده

حیات طیبه
حيات جاويد , چگونه گذشتن از حجم باتلاقی دنياست

مرگ
مرگ برای فقرا اتفاق خاصی نيست و در اکثر موارد انتقال به حياتی راحت تر و آسوده تر است و به همين دليل که زندگی سختی دارند , پس از مرگ همه می گويند راحت شد ولی مرگ مرفهين ؛ اتفاقی نا گواراست و از آن نگرانند و با آب و تاب دادن به قضيه و برگزاری مراسم آنچنانی ؛ می خوا هند کمی از نگرانی های خود را فراموش کنند
و با مجلس آرايی ؛ عملکرد بد را جبران .

چشم بینا
اگر چشم بينا د اشتيم به جاي ِديدنِ كاخها و برجها
كوخهايي رو مي ديديم كه بايزيدها و ادهم ها و علاءالدوله ها آباد کرده اند
و اگر دلي بيد ار داشتيم به جاي رفتن به سر سفره های رنگین,مي رفتيم غذا و ميوه هارو به كساني كه تا به حال احساس سيري نكرده اند , هدیه می کردیم

ارزش دنیا
ارزش ِدنيا بيشتر از اين نيست ,
كه براي راه رفتن تو جاده هايش
با , دمپايي پاره راه بريم.