🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۰۴/۱۲ |
| تعداد شعر: | 41 |
| تعداد مطالب: | 17 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۰ |
بالِ احساسِ مرا پنجره ای سرد ، شکست
شمع در آتشِ غم تشنه و بی پروا سوخت
خواستم بوسه زنم بر نمِ اشکِ چشمِ او
حضرتِ شمع مرا پس زد و خود تنها سوخت
طرح و شعر سحرفهامی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (5):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
اسفند 5, 1402
درودها بانوی شعر
زیبا سرودید ،،،🌹
خواستم بوسه زنم بر نمِ اشکِ چشمش
حضرت شمع مرا پس زد و خود تنها سوخت
پاسخ
اسفند 6, 1402
درود بر شما سپاسگزارم 🌹🌹🌹🏵🏵🏵
پاسخ
بستن فرم