🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 همه چیز خدا را تسبیح میگوید

(ثبت: 7558) دی 28, 1394 
همه چیز خدا را تسبیح میگوید

همه چيز خدا را تسبيح مي گويد.

1- (سَبَّحَ لِلّهِ مافِي السَّمَواتِ وما فی الارض وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛.

آن چه در آسمان ها وزمين است، خدا را تنزيه مي كند و اوست عزيز و حكيم).

تمام ذرات جهان خدا را حمد و تسبيح مي گويند.

يكي از حقايق و معارف بلندقرآن، اين است كه سراسر ذرات جهان، خدا را سجده مي كنند، و به حمد و ثنا و تسبيح و تقديس او اشتغال مي ورزند و اين حقيقت جز از قرآن، از هيچ مكتبي به اين گستردگي شنيده نشده است؛ به عبارت روشن تر، همه ذرات وجود، از دل اتم ها گرفته تا درون كهكشان ها و سحابي ها اين سه وظيفه بزرگ را انجام مي دهند:.

1. همه موجودات جهان، خدا را (سجده) مي كنند؛.

2. سراسر جهان هستى، خدا را (حمد و ثنا) مي گويند؛.

3. تمام موجودات، خدا را (تسبيح و تنزيه) مي كنند.

تو گويي سراسر جهان خضوع و فروتنى، گوش و زبان، روح و احساس، درك و مسؤوليت، نور و روشنايى، علم و دانش است.

سجده با حمد و تسبيح تفاوت روشني دارد كه نياز به بيان ندارد؛ زيرا سجده، خضوع و ابراز كوچكي است در حالي كه حمد و تسبيح بيان كمال و جمال خدا و پيراستن اوست از نقص و عيب.

تفاوت حمد و تسبيح.

هرگاه خدا را از اين نظرستايش كنيم كه او داراي صفات كمال و جمال و مبدأ كارهاي نيك و سودمند است در اين صورت ستايش ما را (حمد) مي گويند؛ ولي اگر ذات او را از هر نوع عيب و نقص پيراسته بدانيم و پيراستگي او را ابراز كنيم، آن را تسبيح مي گويند؛ به عبارت ديگر، حمدِ خدا، توصيف اوست در برابر كمال (صفات ثبوتي و اعمال نيك)، خواه اين كمال جزو ذات او باشد، مانند علم و قدرت، يا از افعال او به شمار رود، مانند رازقيت؛ درحالي كه تسبيح خدا، تنزيه اوست از عيوب و نقايص (صفات سلبى).

اكنون كه تفاوت اين دو روشن شد لازم است به گونه اي در باره هر سه مطلب كه يكي از ابتكارات قرآن است بحث كنيم.

1. همه ذرات جهان در برابرخدا ساجد و خاضعند.

قرآن، سجده و خضوع موجودات جهان را به گونه هاي مختلفي مطرح كرده است:.

الف) در برخي از آيات، تنها از سجود موجودات ذي شعور سخن به ميان آورده است آن جا كه مي فرمايد:.

(وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ…؛(1).

آن چه در آسمان ها و زمين است و هم چنين سايه هاي آنها صبح و شام از روي ميل و اجبار براي خدا سجده مي كنند).

دراين آيه به گواهي لفظ (من) در جمله (وللّه يسجد من في السماوات) تنها خضوع موجودات داراي عقل مطرح مي باشد.(2).

ب) در برخي از آيات، دايره سجده گسترده ترگرفته شده و از سجود تمام جنبندگان سخن به ميان آمده است آن جا كه مي فرمايد:.

(وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَافِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلاَئِكَةُ وَهُمْ لاَيَسْتَكْبِرُونَ؛(3).

براي خدا آن چه در آسمان ها و زمين است از جنبندگان و فرشتگان، سجده مي كنند و هرگز كبر نمي ورزند).

ج) در برخي ديگر سجده گياهان و درختان را متذكر مي گردد و مي فرمايد:.

(وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ؛(4) بوته ها و درختان او را سجده مي كنند).

بار ديگر با ديد وسيعي از سجود و خضوع سايه هاي اجسام سخن گفته و مي فرمايد:.

(أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَي مَا خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلاَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّداً لِلّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ؛(5).

مگر نمي نگرند به اجسامي كه خدا آفريده است كه سايه هاي آنها از راست و چپ (صبح و عصر) حركت مي كنند و خدا را سجده مي نمايند، در حالي كه خود اجسام در حال خضوع و اطاعت هستند.).

ه) براي بار پنجم، خداوند از سجده آفتاب و ماه و ستارگان و كوه ها و درخت و چهارپايان، سخن گفته است آن جا كه مي فرمايد:.

(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ والدَّوَابُّ وَكَثِير مِنَ النَّاسِ…؛(6).

مگر نمي بيني كه، آن چه در آسمان ها و زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها و درخت و چهارپايان و بسياري از مردم خدا را سجده مي كنند…).

بنابراين مسأله سجده موجودات مسأله اي عمومي وفراگير است و اختصاص به موجودي خاص ندارد.

آن چه مهم است فهميدن حقيقت سجده است و اين كه چگونه هر موجودي از ذي شعور و غير آن، در برابر عظمت حق ابراز تذلل و كوچكي مي نمايد.

مقصود از سجود موجودات، چيست.

سجده انسان معمولاً با گذاردن اعضايى، از جمله پيشاني و احياناً چانه‏(7) بر زمين انجام مي گيرد، اين هيأت ظاهري سجده است ولي روح آن، همان ابراز تذلل و فروتني در برابر معبود مي باشد.

در اين جا اين مسأله مطرح مي گردد كه آيا در تحقق (سجده) كه هدف از آن كمال خضوع است، لازم است كه هيأت خاصي وجود داشته باشد و بدون تحقق آن، نمي توان اين لفظ را به كار برد يا اين كه ملاك و ميزان آن، ابراز خضوع و فروتني است و در هر كجا اين امر محقق گردد، مي توانيم لفظ سجده را به كار ببريم، هرچند همان هيأت خاص وجود نداشته باشد و اگر هم به آن هيأت خاص، سجده مي گوييم، از اين نظر است كه يك چنين هيأت در نظر مردم حاكي از غايت تواضع و خضوع است و در حقيقت طريقي است براي اظهار كوچكي و فروتنى.

قرآن در اين مسأله راه دوم را انتخاب مي كند و هر نوع تذلل و كوچكي را – كه به هر صورتي تحقق پذيرد – ، سجده مي نامد و روش عرف و عقل نيز در نام گذاري و به كار بردن الفاظ همين است؛ مثلاً روزي لفظ چراغ در چراغ هاي محقري به كار مي رفت كه براي خود شكل و وضع خاصي داشت و از هيچ نظر قابل مقايسه با چراغ هاي پرفروغ امروز نبود، ولي چون خاصيت و اثر همان چراغ هاي ديرينه در چراغ هاي امروز، به صورت كامل تري موجود است، از اين نظر لفظ مزبور، بدون هيچ گونه تغييري به نور افكن هاي قوي و نيرومند نيز اطلاق مي شود.

حقيقت سجده در موجودات جهان.

سراسر موجودات جهان، به نحو خاصي مراتب فروتني و تذلل خود را به مقام ربوبي ابراز مي نمايند و عالي ترين مظهر براي اظهار كوچكي و تعظيم معبود جهان، اين است كه همه جهان در قبضه قدرت وي بوده و همگي مطيع فرمان و اراده مطلقه او هستند؛ به عبارت ديگر، اراده واحدي بر جهان حكومت مي كند و همه موجودات از آن پيروي كرده و در برابر آن هيچ گونه مقاومتي ابراز نمي نمايند.

بنابر اين، در سجده به اين معنا (اطاعت بي چون و چراي موجودات از اراده نافذ خداوند) كراهتي تصور نخواهد شد؛ زيرا اكراه درموردي به كار مي رود كه موجودي از خود، داراي اراده و اختيار باشد تا در مقابل ديگري ابراز مقاومت كند، در صورتي كه هيچ موجودي بدون استمداد از قدرت خدا داراي وجود نيست تا چه رسد كه از خود اراده مخالفي داشته باشد و سجده در برابرعظمت خدا را مكروه بشمارد. با وجود اين مشاهده مي شود كه جمله (طَوْعاً وَكَرْهَاً…)(8) براي انسان و هر موجود عاقلي دو نوع سجده را ثابت مي كند: سجده اي از روي ميل و سجده اي از روي كراهت.

در اين صورت ناچاريم براي اين دو نوع سجده، تفسيري برگزينيم و بگوييم منظور از سجده از روي رغبت آن نوع پذيرش هاست كه با طبع انسان و يا هر موجود ديگر موافق مي باشد؛ مانند نمو و رشد و گردش خون و ضربان قلب براي انسان و مقصود از سجده كراهتي پذيرش يك سلسله رويدادهايي است كه با طبع موجود سازگار نباشد؛ مانند مرگ ها و بلاهايي كه انسان را پيش از وصول به پايان عمر، محكوم به فنا و نيستي مي سازد.

در قرآن مجيد در آيه ديگري نيز لفظ هاي (طوعاً) و(كرهاً) درباره آسمان ها و زمين به كار رفته است و طبعاً مقصود همان است كه گفته شد؛ چنان كه مي فرمايد:.

(… فَقَالَ لَهَا وَ لِلأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَآئِعِينَ؛(9).

به آسمان و زمين خطاب كرد (بياييد) و فرمان مرا درپذيرش هر نوع تغييرات از روي اراده يا كراهت بپذيريد. گفتند: به رغبت پذيرفتيم).

بنابراين، هم پذيرش وجود وهم قبول هر نوع تصرف، خواه موافق طبيعت موجود باشد يا مخالف آن، خضوع و اظهار كوچكي در برابرخداست. چيزي كه هست به يك معنا، همه اين پذيرش ها از روي ميل و رغبت است و به يك معنا، آن قسم از حوادث كه بر خلاف مسير طبيعي موجود باشد، نوعي كراهت در آن وجود دارد.

نه تنها وجود هر موجودي در قبضه قدرت اوست، بلكه سايه هاي اجسام در گردش و تحولات خود، تابع اراده و خواست او هستند و هنگام صبح و عصر در دو طرف جسم سايه هاي چشمگيري ديده مي شود كه همگي در پرتو اراده نافذ او مي باشند.

آيا شايسته است كه همه اجسام جهان با سايه هاي خود در برابر خدا ابراز كوچكي كنند، اما انسان از سجده تشريعي در برابر خدا امتناع ورزد هرچند پيوسته از نظر تكوين خاضع و خاشع است، به خصوص اين كه خداوند انواع موجودات زمين و آسمان را در برابرانسان خاضع ساخته است؛(10) آيا سزاوار است كه او در برابر پروردگارش خضوع نكند.

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار.

شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري.

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):

نظرها 10 
  1. سوگند صفا

    دی 29, 1394

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام و درود بی پایان…

    و بی نهایت تشکر بابت این توصیف و تفسیر و بیان از سجده بر یگانه معبود جهانیان…

    واقعا که روحم اوج گرفت…واقعا که لازم ست چنین مطالبی در سایت شعر پاک که بخاطره اسمش (پاک)  باید پاک سخن گفت و پاک شنید و پاک خواند…

    خیلی خیلی لذت بردم و آموختم….و به درک بیشتر و حقیقی خالقم رسیدم.

    اجرتان با خدای متعال….

    زنده باشین و نویسا..

    یاحق

    • ممنونم شرمنده فرمودید من ذره ای بیش نیستم و خواستم شاید مطلبی را جمع آوری و نشر بدهم که جانم آن را می طلبد و فریاد میزند ممنونم خواهر گرامیم

      • مصطفی

        فروردین 12, 1400

        بلی

  2. سوگند صفا

    دی 29, 1394

  3. نگار حسن زاده

    دی 30, 1394

  4. سید جواد جزایری

    بهمن 3, 1394

    سلام خانم شاکری

    این مقاله ی زیبای شما را خواندم  و لذت کافی بردم

    درود بر شما

  5. احسان ظاهری

    بهمن 7, 1394

    • مهر 29, 1399

  6. یما مهدیار

    دی 16, 1402

    سلام خواهر عزیز، بسیار متن زیبا و مفیدی ارایه فرمودید لطفا سری به این لینک بزنید شاید به دردتان خورد.
    http://www.alkhorasani.com

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا