🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چشمهایش را خوب یادم هست…
روشن،ساده،مهربان…
مگرمیشدچشمبرداشت،
ندیدوگذشت..
گیرا بود و عاشق
دلش را نمیدیدم
اما حسش میکردم
چشمهایش،
راز عاشقبودنش،خواستنم را فاش می کرد..
مگر میشد دید و گذشت…
دلم لرزید
دستانم سرد شد،یخ زد وجودم
اما….
دلم گرم شد به
گرمی نگاهش ،عشق وجودش
دلم پر شد،از عشقش
آن لحظه فقط چشم بودم
برای دیدنش…
جان گرفتم از وجودش..
دل باختم
از آن باختنهای خواستنی دنیا
شیرین باختم دلم را
دلی ک دیگر برای من نیست
دلم میتپد برای عشق او
او که هست،من هیچ چیز کم ندارم…
لب میگشایم فقط برای او
که بگوییم…
دل نگران من
ساده دل من
باش
برای قلب عاشقم
همیشگی باش..
باش تا هر لحظه بگوییم
دیوانه وار دوستت دارم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (7):
بهمن 22, 1394
سلام و درود بر خانم حقیقی
دلنوشته های شما هم به زیبایی شعر های فاخر کلاسیک تان می باشم.
هنوز زیر لب این ابیات زیبای شما را می خوانم:
هجوم وحشی عشق و نگاه بی باکم
تو را برای رسیدن نشانه می گیرد
برای مرز خیال تو آرش اوردم
چرا که فاصله تاب از زمانه می گیرد
در پناه حق شاد زی……………………………………………………………………
پاسخ
بهمن 22, 1394
سلام استاد خراسانی
ی دنیا ممنون بابت توجه و لطفتون.
موفق باشید
پاسخ
بهمن 23, 1394
سلام زهراجااااااااااااااااااان………..
مرحباااااااااااا
واقعا پیشرفتت چشم گیره……
احسنت آبجی…………
موفق باشی
پاسخ
بهمن 23, 1394
سلام خانم حقیقی
بسیار زیبا ولطیف سروده اید
حق نگهدارتان
پاسخ
بستن فرم