🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
میلادمسعود. منجی بشر ، مبارک !
…………………………………….
قصه ای پرغصه را، یک گوش، محرم هست؟ نیست
زخم ، اگر نا سورشد ؛ محتاج مرهم هست؟ نیست؟
بر کـدامیـن دسـت ؟ بایـد داد ؛ دســتی در وفـاق
بر رهی ، در هیچ راهی، رحمتی، خم هست ؟ نیست
قلب عـاشق ، یک صنوبر نیست ؛ مفت چنـگ کوف
برخماران ،گرسبو بشکست؛ ماتم هسـت . نیست ؟
کعبهء مینو دل ست ؛ آنگه ، که مینا یش، شکست
بی خبر ازآن نباشی ؛ در شما هم ، هست ؛ نیست ؟
هیچ قدسی، هیچکس را، اختصاصی نیست؛ نیسـت
کو غدیرت؟ تا بنوشم؛ خم، مرا،کم هست؛ نیست ؟
مَی گساری را ، حریفی کهنه ، می خواهم ؛ نه ، خام
در خم صد اربعین؛ لب ترکنک ؛ نم هست؟ نیست
در علی ، ما یازده خـورشــید ، وارث ، دیـده ایم
این تلألؤ ، تعبیت در نقش خاتم ، هست ؛ نیسـت ؟
نبض عشـق مرتضـی ، دسـت رضــا ، زد ؛ بر سلام
عاشقی را، این لوازم سخت ! مبرم، هست ؛ نیست؟
مهـدیا ! رویی نما ؛ هر بیخودی، خود، ارتشی است
یعنی:آدم آدم است ؛ و خیلی آدم ! هست ؛ نیست؟
…………………………………………………………………….
A – عروض –
بحر ، بحر رمل است . و وزن ، چهار رکنی . در زحاف محذوف
تقطیع : [ یعنی : آدم آدم است ؛ و خیلی آدم ! هست؟ نیست ؟]
الف – ( یعنی آدم ) = ( یع / نِ/ یا /دم ) = فا/ عِ / لا/ تن /
(یاء « یع/ نی» از « سبب نی» جدا شد ؛ و با آی آدم ، ترکبب شد . = نِ/ یا = و وتد ساخت )
در حالیکه ، (یع / نی / ) دو سببی بود . ( آ / دم ) هم . دوسببی . و همنوایی با موسیقی اصلی غزل، نداشت .
فا/ ع / لا / تن = فا / علا / تن ….= سبب .وتد … سبب
ب – ( آدم است ؛ و )= ( آ / دَ/ مس / توُ ) = (ــــ 7 ــــ ـــــ )
«م» را از «دم » جدا کردیم ؛ و با رابطهء «است» ترکیب کردیم . و «ت» را به آوای بعدی دادیم .
که (« واو» حرف ربط بود ؛ وباهم ترکیب شدند ؛ شد «تو» = «تُ» ومی دانیم ؛ واژگان دوحرفی
را ،که هست یا ساختیم . اختیار داریم . بکشیم . یا نکشیم .
در این جا. لازم است . بکشیم . و می کشیم ؛که می شود (توُ)…تا ، که سبب بشود
ج – (خَی / لِ/ یا / دم ) = باز همانطور عمل شد . «لی» را ، به « لِ » و «ی» بدل کردیم .
و «ی» را ، با « آ» ی آدم ترکیب. « خَی » سبب اول شد و « لیا » ، وتدش .
« هست » = هجای کشیده(4حرفی) = ( ــــ 7 ) و « نیست » هجای کشیدهء(5حرفی)پایانی ،
که همیشه ، بدل به هجای (بلند ) می شود
B – واژگان –
سور = خوش . خوش خیم …. ناسور = بدخیم…(در عربی… ناصور= لاعلاج )
گاه ، نگارش ، فقط معرب است .مثل : قفس = قفص
گساردن = نوشیدن . خوردن ….. غم . مَی . و. …گساریدن …هم
C – معنی مصراع = نبض عشق مرتضی ……
مکتب علوی (وارث اسلام نبوی) ، با رضا و تسلیم است . با ایهام به امام رضا و اسلام و و..
D – بدیع = خم صد اربعین. در مقام اغراق است …. .و. تلمیح به :
آ – [که ای صوفی ! شراب ، آنگه شود ؛ خوش ….که در شیشه بماند ؛ اربعینی ] حافظ …
کهنه کردن شراب برای مرغوبیت آن . غنی سازی الکلیک .
ب – تلمیح به : نمایشنامه ء «آدم آدم است » . از برتولت برشت..هم دارد .
که چالش ، همین است : که آدم ، فقط ! آدم است .تنها موجودی که حتی خود را هم می زند
که اصل هو هویه فلسفی است .مثال : فاطمه ، فاطمه است . ..دکتر علی شریعتی .
E – دستور زبان =
اولی- اربعین =اربعون = اربع + ین = چهارم + علامت اعدادی که ده تا ده تا شمرده شوند .
ده… بیست ……سی…..د راعداد عربی از عقود است
چهل =..چله .( شب یلدا ) از اعداد مقدس ملل . خاصه در تشیع (اربعین حسینی ، بیستم صفر).
چله نشینی = اعتکافی برای مرادی .نذری .. ؟ یا ، ریاضت .و نیز ، مراقبه برای مکاشفه . در عرفان
دومی – آدم = اسم خاص که به جای عام مصطلح شده (آی…آدم ها … .) نیما… که غلط است .
و بهتر بود (آدمی ها )…یا ( آدمیان ) باشد (بِه ؛ ز آدمیان مردم آزار ) سعدی
. ودر مواردی بهتر است بگوییم . صفت شده . مانند بسیاری از نام ها . که معنای صفت هم می دهند .
آدم شد = بسیارخوب شد . خر شد = بالعکس همو . (صفت)
و گاه از مفهوم ایجادکردهء جدید ، دوباره ، اسم می سازیم . با (یاء مصدری ) .
سگ ، اسم است . سگ شد ؛ مثلاً : وحشی شد …
ولی ، (سگی ، بگذار ؛ آخر مردمانیم . مولوی ) سگ بودن را .(اسم مصدرصحیح)
که به غلط ، مصدر عربی جعل می کنیم = سگیت ،خریت . خوبیت و…. بر قیاس انسانیت و…
« ئیّت » علامت مصدری عربی است . برای واژه پارسی صحیح نیست . انگ بیگانه زدن . عکسش درست است .
[ عاشقی را ، این لوازم …. ] .. کلمه ، اسم صفت فاعلی عربی است ، با (یاء مصدری پارسی) ..یا هر علامت دیگر .
سومی – خیلی = خیل = گله .گروه .(چو، از خیلی ، یکی، بی دانشی کرد ) سعدی
برای تعداد است . در اندازه های دیگر صحیح نیست .مثل :[ هوا ، خیلی ! گرم است ]
گاه برای اهانت . تمسخر ، می شود گفت : [ خیلی آدمی ! ]
چهارمی – لب ترکنک = به عنوان چشیدن = به اندازه ء لب ترکردن = کنایه از اندکی .قلت .
مانند : ناخنک…نوک ناخن چیزی برداشتن . باندازه ناخن . .
چشمک = چشم به هم زدن سریع . کوتاه
پسوند «ک» مفاهیم بسیاری… القاء می کند با واژه …که (به امید خدا ) می نویسیم ……
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
خرداد 2, 1395
سلام وعرض ادب واحترام خدمت استادفرهیخته
جناب آقای صباغ کلات ….
میلادمنجی دوعالم رابه شما تبریک عرض نموده و
ازبابت شاهکارزیبایی که آفریده اید سپاسگزارم.
اشعارتان فوق العاده است استاد عزیزم….
آموختن درمکتب شما ، افتخاربزرگی ست….
درپناه حق،سلامت ، سربلندو پایدار باشید…
پاسخ
خرداد 2, 1395
.
.
با سحر ، همـراه شد ؛ انفـاس صد باغ از بهشت
این، جهانی هست ؛ وبردامان خاص کس نهشت
بارالها …….! پس ، به یمن مقـدم مـولـود صلح
بـار نیکــویی بر آور ؛ بر امید هـر که ، کشت
دور اصــلاح بشر را ، بهتـرین دوران ، گزین
کعبـه و بت خانه و دیـر و کلیسـا و کنشت
دخترم !عیدت مبارک باد! و شادان و سعید
تا ثریا ، کاخ اقبال ؛ از سعادت ،خشت خشت
میهمانم بوده ای ؛ مرسی ! بجان هم شاکرم
هردو ، مهمان ایم ؛ بر گفتار برتولت برشت
…………………………………………………
درودتان بی شمار .
سپاس بیکران .
میلاد ولی عصر ، مبارک !
پاسخ
خرداد 2, 1395
عرض سلام استاد عزیزم
دلمریزاد .اشعارتون هر یک کلاس درسی است ارزنده
عید رو خدمتتون تبریک میگیم
پاسخ
خرداد 2, 1395
.
روز میـلاد امــام عصـر مـا ست
بر شما ، باشد مبارک ! دخترم !
هدیه سازد؛ جمعه ای رابرظهور
تا ….. .خداوند تبارک ، دخترم !
چهــره ای پر نـور ، بیند ؛ آسمـان
مثل خورشیدی به تارک ؛ دخترم !
……………………………………
سپاستان گرامیدختم .
ممنونم. دخترم .
درودتان باد
پاسخ
خرداد 2, 1395
سلام و درود بر پادشاه ملک سخن
در کارِگاه عشق شما ، شعرِ عاشقی ست
لذت بردم استاد
میلاد نور بر مولایم مبارک باد
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
خرداد 2, 1395
.
«در کارگاه شعـر شمـا ، شعـر عاشقی است»
دل ، جار می زند ؛ به هرآنچه سروده است
یک طاقه طارقی است ؛ خراسان ، نشان آن
منسوج پرنیــان ، همه جـایی ، نبوده است
بیهوده ، گل ، نشد ؛ نشود ؛ سر سبد نشین
پاک است کوی ؛ و گوی بنزهت ربوده است
……………………………………………………
سپاس بیکرانه
میلاد بزرگ منجی بشریت خجسته باد !
درود ها .ممنونم.
پاسخ
خرداد 2, 1395
درووودها استاد
خوشحالم ازینکه بعد ازیه مدت غیبت ، اثر زیبای شما رو میخونم
پاسخ
خرداد 2, 1395
.
غیبت گل ، از گلستان ، سـاده نیست
چون دگر، گلشن به بزم آماده نیست
مثل اینکه ، شاهد و شیرینی ، است
بخت بد را ، در سبویم ، باده نیست
دختـرم ! عمــرت ، هـزاران بی بلا !
در حریمت، هیچ زشت آزاده نیست
بخت ، « پردازد » ؛ بنیکویی ! دقیق
« نت »مداراها کند؛ ور«داده» نیست
……………………………………………
ممنونم دخترم . یادخدا بمانی.
سپاس ها
با درود بسیار
پاسخ
بستن فرم