![علی مزینانی عسکری](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/01/12.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ساقی رها کن ببین این دلی حیرانی ام
هیچ میاور تو جام در پس تنهایی ام
خسته ز می گشته ام رو تو سبو را شکن
یا که بگو بر رفیق از غم بیماری ام
با نفسِ یار شدم همدم و همراز دل
در خمِ ابروی او رفت همه بینایی ام
رفته به باد فنا هیچ ندارم امید
پرده ی پندار من با همه دینداری ام
این دل دیوانه ام در تب و تاب است هنوز
بسته به گیسوی اوست گر همه بیداری ام
گو به لبت بسته ام بوس وکنارت چه شد
چین و شکن را ببین در غم زیبایی ام
یا تو بیا نزد من یا که ببر جان و تن
طعمه ی صید تو شد این همه رسوایی ام
پرده ی اسرار من خالِ لبِ روی تو
جادوی گیسوی تو صحبتِ لیلایی ام
در حرم راز دل قصه ی افسونگری است
ما و ملک را بگو زین همه شیدایی ام
پیشه ی من عاشقی است این تن و جان را کنم
خاک سر کوی تو با سر سودایی ام
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
دی 13, 1398
ساقی رها کن ببین این دل حیرانی ام
هیچ میاور تو جام در پس تنهایی ام
خسته ز می گشته ام رو تو سبو را شکن
یا که بگو بر رفیق از غم بیماری ام
🌷🌷🌷
سلام و عرض خیرمقدم
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
دی 13, 1398
سلام و سپاس استاد عزیز
🌹🌹🌹
پاسخ
دی 13, 1398
درود و ارادت ها
🍃🌺🌸🌺🌸🌷🌸🍃
پاسخ
دی 13, 1398
سلام و عرض ادب استاد معصومی گرانقدر
سپاس بزرگوار
🌹🌿❤️🌹
پاسخ
بستن فرم