🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سمت خدا
ذره ی خاکی اگر سر به هوا می کند
در پی اسرار خود چون و چرا می کند
گردش پروانه در محضر گل دیدنیست
پیله ی فرسوده ای تا که رها می کند
رشته ی افکار ما بسته به زنجیر اوست
اوست که در سینه ها شور و نوا می کند
نیست جهان را به جز حسرت واماندگی
بانگ جرس قصه از رفتن ما می کند
گوش کن ای همسفر نغمه مرغ سحر
کز سر شوریدگی صوت دعا می کند
کم ز درختی مشو، برگ و بری بیش نیست
شاخه خود روز و شب، سمت خدا می کند
دانه ی اشکی فشان یک سحر از شوق او
جوهره ی سوز دل بین که چها می کند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
فروردین 15, 1399
سلام
غزل شیوایی
استاد معصومی ارجمند
سپاس از اشتراک گذاری
🌈🌈🌸🌺🌸🌈🌈
پاسخ
فروردین 15, 1399
شاید…
حرف باران
همان
حرف شکوفه
باشد
شاید…
این
آخرین طليعه ی
صبح …
برای
احساس کوچه
باشد
حامی شریبی
بسیار صمیمی و برجسته است
قلم احساستان استادمعصومی
نازنین و ارجمند
درپناه
خدای خوبیها
و
مهربانیها 🌹🌹
پاسخ
فروردین 15, 1399
❤️🙏
پاسخ
فروردین 15, 1399
بسیار زیبا استاد درودتان باد🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم