🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چهره ترا در آينه کدورت زده و زنگار گرفته قلبم , تار می بينم
زنگاری که از غفلت فراموشیِ محبتهایِ بی دريغت شکل گرفته است
گاهی با کنار زدن غبارِ پوشيده بر خاطراتِ سبزِ با تو بودنم
چهره ی شاداب و مهربانت را می بينم
و گاهی با دور شدن از گرمیِ وجودت
هجوم سردی بر پيکرِ شکسته ام حاکم می شود
و انبوهِ غبارِ نشسته برآينه ی دلم ؛
حضور ترا از ديده های کورسو زده ام محو می کند
مادر ,
مرا با نگاهت
با دعايت
هم آوا کن
و غبار غم را با نوازشت بزدای
آمين
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):
بستن فرم