🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
38
خوک را دیدی که با ناز وخرامان می رود؟!
هرکه می داند غذایش چیست خندان می رود
آن غروری هم که از فرّ جوانی می دمد
عاقبت بر روی صورت جوش جوشان می رود!
طاوسم تا غرق در زیبایی خود می شود
چون به خود آید ز میدان پای بندان می رود
مشک خوشبو بوی خوش را باخودش دارد همی
حرف عطارم فقط در گوش کمدان می رود
قادر رحمان که جان را اشرف العالم نهاد
جان که از خاک است وباخاکم به پایان می رود
فیروزه رادمنشی
96/5/18
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 21, 1396
درود ها
پاسخ
مرداد 21, 1396
سپاس ازشما
پاسخ
مرداد 21, 1396
سپاس ازشما
پاسخ
بستن فرم