![مهران اسدپور](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/12/IMG_20211222_130246-e1642995796578.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« به نام خدا »
بَس که ما مشغولِ این ؛ «دُنیایِ وا نَفسا» شدیم
رفته از خاطر ، که حتی ؛ از کجا پیدا شدیم
از عدم بودیم و « حَق » آورد ما را در وجود
جان ، به تَن ، بخشید و ما هم ساکنِ دنیا شدیم
ذره ای در قَعرِ عالم تا ابد مَفقود و گُم ؛
قطره ای نا دیدنی در عُمقِ این دریا شدیم
عده ای از ما چنان «کابوس» لبریز از جُنون ؛
عده ای دیگر پر از ”احساس” چون «رویا» شدیم
از شرابِ « ساقیِ مُطلق »، گروهی مَستِ مست ؛
جمعِ دیگر ، « نَشئِه » از اندیشه ای ”والا” شدیم !
در «خراباتِ یقین» گاهی چو ”خُم” لبریزِ ”مِی”
گاه ؛ در دستانِ ”رِندان” ، ساغر و مینا شدیم
در پیِ ، ”عشقِ مَجازی” ، عُمرِ ما ؛ بر باد شد ؛
پیشِ ،”معشوقِ حقیقی”، عاقبت ؛ رُسوا شدیم
یک زمان بی دین و کافر ، یک زمان اَهلِ کتاب ؛
ما ؛ « مسلمان و کلیمی » ؛ « گبر ، یا ، تَرسا » شدیم
مدتی ”جَهلِ مُرَکّب” ، ره نمایِ ؛ خَلق بود ؛
تا به ”تدبیرِ الهی” ؛ کم کمَک ، « دانا » شدیم
جسم و جان ، در راهِ دَرکِ ذاتِ « رَب » فرسوده شد ؛
تا که از” اِکسیرِ” ، اِدراکش چنین « بُرنا » شدیم
« چَشمِ سَر » ، از دیدنِ بَطنِ حقایق عاجز است ؛
آنقَدَر با « چشمِ دل » دیدیم تا « بینا » شدیم
گرچه ؛ « مهران » از رُموزِ ”لامَکانها” غافلیم ؛
لاجَرَم ، ”مَسحورِ” این ؛ « مَعبودِ » بی همتا شدیم !!!
« مهران اسدپور »
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آبان 9, 1396
سلام و درود بر عزیز جانم
گر چه میدانم برای مشهور شدن نمی سرایی ولی اگر به همین روال پیش بروی نام شما در تاریخ ادبیات ایران ثبت خواهد شد.
عاااالی ست
در پناه خدا
آبان 9, 1396
درودها حضرت خراسانی ارجمند ؛
از بنده نوازی و الطاف مستمر حضرتعالی بی نهایت سپاسگزارم…
امید که شایستهٔ ذره ای از این همه بزرگواری و مهر باشم.
در پناه حق پیوسته شاد و تندرست باشید .
آبان 9, 1396
به کجا چنین شتابان …
مهران جان اگر از نزدیک ترا نمیشناختم ، با مرور اشعار حضرتعالی فکر میکردم با پیری دنیا دیده ای روبه رو هستم …
ولی شگفت زده شده ام از اندیشه والا و زبان عرفانی شما ، که اگر جوانید ولی همچون پیرفرزانه ای خواننده را به دنیای زیبای ها رهنمون میسازی …
تبریک به مهران عزیزم به خاطر این سروده های عالی و فاخر …
آبان 10, 1396
درودها جناب شاهنگیان عزیز و بزرگوار ؛
باور بفرمائید بسیاری از اوقات به یاد خاطرات گذشته و روزهایی که در محضر حضرتعالی بودم هستم و باید بگویم که ؛ زمان چه زود میگذرد …
انگار همین دیروز بود که میهمان منزل ما شدید و ساعات خوشی را با شعر و موسیقی گذراندیم ، زمانی که مادر هم زنده بود ، دوازده سال و اندی از آن روز میگذرد و دوازدهمین سال است که دیگر سایه مادر را بر سر نداریم …
دنیای عجیبیست ، و تنها مرور همین خاطرات و محبت هاست که انسان را سرِ پا نگه میدارد و دیگر هیچ …
سخن به درازا کشید …
از اینکه هنوز هم گاهی با بزرگواری و مهر سری به صفحهٔ سروده های حقیر میزنید بسیار سپاسگزارم …
همیشه بهترینها را برایتان آرزومندم…
خدانگهدار و بامید دیدار…
آبان 10, 1396
خاطره آن شب فراموش نشدی ..
انگار سالها با مادر فداکار و دلسوخته تان آشنا بودم … میگفت و میگفتم و چه گفتنی هایی …
من از مادرم و مادرتان از روزگار و شما ها ساکت و مبهوت از چرخش زمانه …
نمی دانم چرا اینها را اینجا میگویم و چرا … بگذریم …
خداوند روح پر فتوح مادر بزرگوار و فداکارتان را شاد و شما و خانواده محترم پیروز و موفق باشید …
یا حق ….
آبان 10, 1396
با درود و سپاسی دوباره …
و با آرزوی سلامت و بهروزی برای حضرتعالی و خانوادهٔ محترم…
هنوز خاطراتی که از مادر عزیزتان و فداکاریهایش بعد از فقدان پدر ، در مورد فرزندانش ، فرمودید را به خوبی به یاد دارم …
براستی که مادر گوهریست بی همتا...
امید که ارواح والدین فقید شما سرور گرانمهر و دیگر گذشتگانتان نیز قرین رحمت و مغفرت الهی قرار گیرد …
آمین.
آبان 10, 1396
درود استاد اسدپور
غزلهای شما واقعا زیبا
وحرفه ای وبه دل می نشینند درود بر شما
آبان 10, 1396
درودها جناب نوری عزیز ؛
با بزرگواری و مهر میخوانید دوست بزرگوار …
سپاس از همراهی و فیض حضورتان …
در پناه حق پیوسته موفق و مأجور باشید .
آبان 11, 1396
آبان 11, 1396
درود و سپاس…
آبان 12, 1396
سلام و آفرین بر شما
انشاالله همیشه برای دغدغه های انسانی بسرایید
مرد را دردی اگر باشد خوشست
درد بی دردی علاجش آتشست
آبان 12, 1396
درودها جناب علیخانی ارجمند ؛
سپاس از حضور همیشه سبز و مهر مدامتان …
پیوسته شاد و تندرست باشید.