ممنونم.بله فرمایش شما درسته.حکایت ""مال مردم خوری و یه لیوان آب هم روش"" بود دیگه!ولی فرمایش شمارو خوندم و ویرایشش کردم وبه جای یک دریا اشک نوشتم یک دنیا بغض
شاعری از عندلیب و نغمه در گلزار گفت
با من از پیمانه و چشمان مست یار گفت
در جوابش گفتم ای شاعر چه وقت سرخوشی ست
راه و رسم دلبران خاک ما عاشق کشی ست
دوره ی آواز خوانی گل و بلبل گذشت
موسم پروانگی ، بوسیدن سنبل گذشت
آشنایان صد برابر از غریبان بد ترند
ظاهراً آدم ولی در اصل کفتار و خرند
هر که دم از دین و ایمان زد خودش ابلیس بود
اهل دزدی و ریاکاری و کاسه لیس بود
هرکسی میبینم از وجدان و غیرت خالی است
در دروغ و حقه بازی کار و بارش عالی است
گریه زاری می کند شاید که غمخوارش شوی
التماست می کند تا آخرش یارش شوی
تا خرش از پل گذشت آن وقت میدانی چرا
مانده ای با قایقی سوراخ و طوفان بلا
مردمی بی همت و تنبل ولی پر ادعا
در زبان با هم رفیق و در عمل از هم جدا
در پی مقصود باید تن به هر کاری دهند
روح والای بشر را ذلت و خواری دهند
از زرنگی هایشان بسیار صحبت می کنند
با تکبّر کودک خود را نصیحت می کنند
ظاهراً ظالم ولی مظلوم و ظالم پرورند
گرچه آزادند اما در قفس ها می پرند
کو جوانمردی که دست یا علی با ما دهد
کو چراغی تا در این شب ،مژده ی فردا دهد
خواب خوش از چشم مردان حقیقت رفته است
آرزو از قلب پیران طریقت رفته است
شور و حال عشق و عرفان و غزل بازی گذشت
روزگار حافظ و فردوسی و رازی گذشت
تا که از بغض گلو شعرم به فریاد آمد
غزل خواجه ی شیراز مرا یاد آمد
* هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد*
سادگی، یکرنگ بودن چه عذابی دارد
اسفند 1, 1394
درود و دست مریزاد بانو!
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 1, 1394
دریا
تنها تکرار قطره اشکی است
در نبودنت
از چشمانم چکید
سلام و درود خواهر شاعرم
دست مریزاد
قسمت دوم سروده ات را پسندیدم
اما قسمت اول احتیاج به ویرایش دارد
در سطر دوم(هم رویش) اشتباه است
اشک را می ریزند نه می خورند
موفق باشید و شاد
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم.بله فرمایش شما درسته.حکایت ""مال مردم خوری و یه لیوان آب هم روش"" بود دیگه!ولی فرمایش شمارو خوندم و ویرایشش کردم وبه جای یک دریا اشک نوشتم یک دنیا بغض
خیلی خیلی ممنون از نقد و راهنمایی تون.تشکر
اسفند 1, 1394
سلام و درود
نه…به به
نه…به به
خیلی خوشم اومد…
آفرین..
موفق و سربلند باشی یااحق
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 1, 1394
درود و عرض ادب
به زیبایی می سرایید
درپناه خدا
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 1, 1394
درود خانم پاکزاد بسیار عالی بود
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 1, 1394
سلام دینا جان
گل دختر جوری جیغ زدی که صدات از اصفهان اومد رفت از شمال دور زد برگشت رسید تهران
حالا چرا عصبانی میشی؟
مگه دست عسل بهت نرسه
خیلی عالی بود
آفرین عزیزم
اسفند 2, 1394
سلام خانوم خانوما
مگه دستم بهت نرسه!
این جیغم بود بذار بیام تهران بذا بیاااام.دارم برات
.
.
.
.
.
الکی مثلا من از دستت عصبانی ام
خب چه کنم؟تو واقعیت که جرئت ندارم
چرا نوشتی مگه دست عسل بهت نرسه؟ یکی میخواد دستش به خود عسل برسه که چن روزه نیست و معلوم نیس چیکار میکنه
اسفند 2, 1394
درود بر شما
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 2, 1394
درود بر شما زیباست
اسفند 2, 1394
سلام
ممنونم
اسفند 2, 1394
سلام وآفرین بر شما