آسمان نزدیک ما باشد … که چه ؟

آسمان نزدیک ما باشد …..که چه ؟
آن ملائک مال ما باشد …..که چه ؟
لحظه هامان پیچ و تابی خورده است
باغ در انظار ما باشد ….که چه ؟
دستهامان رو به سوی دیگر است
پس خدا نزدیک ما باشد ….که چه ؟
کار ما و روز ما افزودن است
اعتدال و این تعادلها …که چه ؟
چشمه ها , مملوِ از زهرآبه هاست
باغبان در باغ ما باشد …که چه ؟
کشتی اعمال ما هرگز ندارد بادبان
این تلاطم ها اگر با ناخدا باشد که چه ؟
ما سراسیمه به گِردِ نفس می چرخیم و لیک
بر مدارش حق شناسانیم….که چه ؟
دیده هامان در سقوط و ابتذال دائم است
قله ها از آنِ ما باشد …که چه ؟
دشت و صحرا مملو از نامردمی ست
عشق در این خانه ها باشد که چه ؟
می سپاریم راه های معوج و کج را سریع
با هدفهامان عجین هستیم .. که چه ؟
برجها بر دوشِ محرومان شرر انداختند
ما هوادار و طرفدار ضعیفانیم که چه ؟
می رباییم هستی از دستانِ محرومین به زور
دخلِ کاسب ها , از راه حلال یعنی که چه ؟
دستهامان کاخ می سازد در هر روز و شب
خدمتی را بر ضعیفان کرده ایم یعنی که چه ؟
در مسیرِ زندگی خاموش کردیم شعله ها
ما به انوار سهیلی واصلیم یعنی که چه ؟
سفره هایِ خالی از اطعام در بیغوله هاست
دائما در جشن دست افشانده ایم یعنی که چه ؟
صادراتِ قوت مردم افتخاری بس بزرگ
وارداتِ بنجلاتِ اجنبی یعنی که چه ؟
تا به کی رفتار شاهی مستمر در این دیار
شاه و شاهک رفته اند از این دیار؟ یعنی که چه ؟
خنده ای را بر لبان کودکی نشکفته ایم
در وقوع حَشر, ما دُردانه ایم یعنی که چه ؟
یک عمل از ما نمی آید به چشم عارفان
نزد ما انبوه فقه و محتو است یعنی که چه ؟
پلکها را بسته ایم و می دویم در سایه ها
عینک مرئی به چشم خود زدن یعنی که چه ؟
زیر میزی از طریق کارت خوانها , شد حلال
پوشش این بیمه ها در نزد ما یعنی که چه ؟
تا درختان ریشه هاشان فاسد و در منجلاب
جستجو در لابه لای شاخه ها یعنی که چه ؟
لقمه ای نان در کنار سفره ای خالی ز قوت
هدیه ای نسپرده ایم و آدمیم یعنی که چه ؟
می تراشد قامتِ عمرِ مدادم را مُدام
عشق ِجاری در دل ِ واماندگان یعنی که چه ؟