عشق از واژه عشقه ( با فتحه بر ع و ش و ق ) می آید و آن گیاهی است که دور یک گیاه دیگر می پیچد و آنقدر می پیچد و آن گیاه را در بر می گیرد تا آن گیاه می میرد و نیست می شود. عشق یعنی همین … یعنی فنا شدن در معشوق…
خانم ایزد سرشت ،با آنکه کوتاه بود بسیار بی نهایت بود…
درود بر شما
سلام مهتاب عزیز
به نظر من
با توجه به رعایت نیم فاصله در نوشتار (دیگرحرف ها) هم در تصویر و هم در متن،
تنها یک خوانش از متن محتمل است: حرف های دیگر عاشقانه نیست: (و در نتیجه تنها همین یک حرف عاشقانه است) تمام من، از عشق تو مردن است.
خب این یک مانیفست است و می تواند موافق و مخالف داشته باشد و خوب است که در نظر دهی دوستان درباره ی آن هم صحبت شود.
شاعری از عندلیب و نغمه در گلزار گفت
با من از پیمانه و چشمان مست یار گفت
در جوابش گفتم ای شاعر چه وقت سرخوشی ست
راه و رسم دلبران خاک ما عاشق کشی ست
دوره ی آواز خوانی گل و بلبل گذشت
موسم پروانگی ، بوسیدن سنبل گذشت
آشنایان صد برابر از غریبان بد ترند
ظاهراً آدم ولی در اصل کفتار و خرند
هر که دم از دین و ایمان زد خودش ابلیس بود
اهل دزدی و ریاکاری و کاسه لیس بود
هرکسی میبینم از وجدان و غیرت خالی است
در دروغ و حقه بازی کار و بارش عالی است
گریه زاری می کند شاید که غمخوارش شوی
التماست می کند تا آخرش یارش شوی
تا خرش از پل گذشت آن وقت میدانی چرا
مانده ای با قایقی سوراخ و طوفان بلا
مردمی بی همت و تنبل ولی پر ادعا
در زبان با هم رفیق و در عمل از هم جدا
در پی مقصود باید تن به هر کاری دهند
روح والای بشر را ذلت و خواری دهند
از زرنگی هایشان بسیار صحبت می کنند
با تکبّر کودک خود را نصیحت می کنند
ظاهراً ظالم ولی مظلوم و ظالم پرورند
گرچه آزادند اما در قفس ها می پرند
کو جوانمردی که دست یا علی با ما دهد
کو چراغی تا در این شب ،مژده ی فردا دهد
خواب خوش از چشم مردان حقیقت رفته است
آرزو از قلب پیران طریقت رفته است
شور و حال عشق و عرفان و غزل بازی گذشت
روزگار حافظ و فردوسی و رازی گذشت
تا که از بغض گلو شعرم به فریاد آمد
غزل خواجه ی شیراز مرا یاد آمد
* هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد*
سادگی، یکرنگ بودن چه عذابی دارد
مرداد 1, 1398
عشق از واژه عشقه ( با فتحه بر ع و ش و ق ) می آید و آن گیاهی است که دور یک گیاه دیگر می پیچد و آنقدر می پیچد و آن گیاه را در بر می گیرد تا آن گیاه می میرد و نیست می شود. عشق یعنی همین … یعنی فنا شدن در معشوق…
خانم ایزد سرشت ،با آنکه کوتاه بود بسیار بی نهایت بود…
درود بر شما
پاسخ
مرداد 1, 1398
🌸🌸🌸سپاس از حضورتان
پاسخ
مرداد 1, 1398
سلام و درود
گاهی یک مفرد خودش یک کتاب است
بیت موفقی ست
مفردی که منحصر بفرد است.
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
مرداد 1, 1398
سلام
ممنون ازلطف بیکران شما
استادخوبم🙏
پاسخ
مرداد 1, 1398
” دیگرحرف ها
عاشقانه نیست… ”
بود اگر، فقراتم
پل رستگاری بود و
سینه ی برشته ام
مملو از زخم کاری!
پ….
درود ها بانو…
پاسخ
مرداد 1, 1398
ممنونم ازحضورخوب شما
استادبی بدیلم
پاسخ
مرداد 1, 1398
درود برشما🌷🌷🌷
پاسخ
مرداد 1, 1398
درودبیکران
پاسخ
مرداد 1, 1398
سلام مهتاب عزیز
به نظر من
با توجه به رعایت نیم فاصله در نوشتار (دیگرحرف ها) هم در تصویر و هم در متن،
تنها یک خوانش از متن محتمل است: حرف های دیگر عاشقانه نیست: (و در نتیجه تنها همین یک حرف عاشقانه است) تمام من، از عشق تو مردن است.
خب این یک مانیفست است و می تواند موافق و مخالف داشته باشد و خوب است که در نظر دهی دوستان درباره ی آن هم صحبت شود.
پاسخ
مرداد 1, 1398
ممنونم🌿
پاسخ
مرداد 2, 1398
کوتاهی زیبا بود
درودها مهربانوی عزیز
ما گنه کردیم ودل دادیم به عشقی آتشین
تازه فهمیدیم این دلدادگی افسانه بود
نسرین حسینی
🌷🌷🌷
پاسخ
بستن فرم