🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
منی که با خود مستانگی همآغوشم
چه باشی و چه نباشی دراین جسارت شب،
چگونه بی تو بسوزم، منی که غرق توأم؟
بمان و بیدارم کن ازاین شرارت و تب
چرابه فکر توباشم، چرابه فکر منی؟!
تمام میشود آخر تماممان به خدا!…
من ایستاده ام اینجا به حق حس و غزل
به احترام جلال ِ سلاممان به خدا!
من ایستاده ام اینجا به حق آتش و خون
به حق قلب بهشتت که عین ایمان است…
نگاه هرزه ی مردم، جهنم من و توست
وتوی مغز خیابان چقدر شیطان است
هزار وصله ی ناجور ،بین ما افتاد
جهان عشق من و تو هنوز موهوم است
میان این تن ویران، دلم برای تو بود
دلی که ساکت و بی جان، دلی که معدوم است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
آذر 9, 1394
سلام بر دده گلم
زیبا سرودی قشنگ بید
دست طلا
پاسخ
آذر 9, 1394
سلام
ممنون از لطف شما
پاسخ
آذر 9, 1394
سلام و عرض احترام بانوحاجی خانی عزیز
از طرف خودم و به نیابت از استاد خراسانی که در سفر هستند خیرمقدم عرض می کنم…خوش آمدید به خانۀ خودتان
خوشحالم که در خدمتتون هستیم و می تونیم از قلم هنرمندتون مستفیض بشیم
شعر بسیار زیبایی بود
درود بر شما
پاسخ
آذر 9, 1394
سلام خانم نگار عزیز
ممنون از لطف و محبت شما
پاینده باشین
پاسخ
آذر 9, 1394
سلام و درود…
واقعا که زیبااااااا بود….
احسنت….
موفق باشین انشالله دوست شاعرم….
پاسخ
آذر 10, 1394
سلام
ممنون از اینکه خوندید
زیبا خوندید
پاینده باشین دوست عزیزم
پاسخ
آذر 10, 1394
من ایستاده ام اینجا به حق آتش و خون
به حق قلب بهشتت که عین ایمان است…
نگاه هرزه ی مردم، جهنم من و توست
وتوی مغز خیابان چقدر شیطان است
با سلام و درود و خیر مقدم
بسیار فاخر و زیبا سروده اید
در پناه خدا شاد زی…………………………………………………………………………
پاسخ
بستن فرم