🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دعا بکن که نمیرد دلم که زنده به توست
دعا بکن که نمیرد دلت که پیش من است
کنارپنجره ای و نگاه می کنی ام
دوباره آمدی و اشتباه میکنی ام
نشسته ای چه غریبانه دل سپرده به عشق
به هق هق غزلم، بغض بی صدای دلم
نشسته ای چه عجب با تبِ دل ِ تنگت
نشسته ای به رجزخوانی عزای دلم؟!
نفس بکش که جهنم شودتنم درتو
نگو که می شوی این بارهم فدای دلم
نفس بکش که بسوزم درون سینه ی داغ
چه دود می شوم ازتوچه آه می کنی ام!
بغل کنم بفشارم ، به قصد کشتن تو
ثواب بودی و امشب گناه می کنی ام
به قصد کشتن من هم، تبربه ریشه بزن
منم نمانده برایم، بجز«رضا»ی دلم
هزار سالِ پراز غم، بهار بی تو گذشت
خبر نداری از این فصل ناسزای دلم
به من نیامده باشم عروس شعروشراب
چه می کنی وسطِ این حرمسرای دلم؟!
به من نیامده عشقت، منی که غرق تو بود
نگو که می رسی آخر به خاک پای دلم…
به تو که آمده عشقم، عزیززاده ی عشق!
که چنگ می زنی هر شب به ریشه های دلم
بهشت زارِ وجودم، خراب، آباد ست
سفرنکن به بیابان ناکجای دلم
شبیه بتکده ای که شکسته از کفرام
چگونه بگذرم از تو، تو و خطای دلم؟!
بگو چگونه مرا ازتومی شود نگرفت؟
بگو چگونه مرا ازتو… ای خدای دلم؟!
جنون و مستی من که گذشته از سرعشق
چه دیرآمده ای سربه راه می کنی ام!!
دعا بکن که نمیرد دلت که پیش من است
دعا بکن که نمیرد دلم که زنده به توست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):