🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 از چـه آن زیبــای طنـازم…، پریشــان می رود؟

(ثبت: 2394) شهریور 15, 1395 

از چه آن زیبای طنازم پریشان می رود؟

پَرپَرِ احساس او، با بادِ حرمان می رود؟

بارالها چیست این عقلِ سـتم گستر…، که باز

تا بسوزد هـرچه ایمان، سوی ایمان می رود

« بی گناهی کم گناهی نیست در دیوانِ عشق

یوسف از دامانِ پاکِ خود به زندان می رود[1]»

ای بسا فعلِ حلالی، کز حرام  آلوده تر

وی بسا آلوده ای، تا اوجِ عرفان می رود

بارِ عمرِ آدمی، عشق است و دیگر هیچ نیست

عمرِ بی حاصل ز کف، بنگر چه آسـان می رود

دردِ عشقِ دوست، طارق گرچه پایانی نداشت

این غزل با یک جهان دردم  به پایان می رود

[1] – بیت از صائب