🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گل دهد خاری نمی دانم چرا
پاک باید پاک هر اندیشه را
حرف ها گویی لفافی ای عزیز
نزد افرادی که یکسر بی نوا
رانده درگاهی ز عقبا مانده ای
چاله چشمی را نبینی مکرها
گر زنی جانا به شعرم شانه ای
شانه ای بر تاس سر بی مو دلا
خوشه پروینی نبینی اختران
شاهدی عینی میان من او و ما
یادت افتد بود هابیلی چسان
کشته شد دستان قابیلی بلا
کیش سارق را ندیدی از ازل
کیسه کش ماهر ببودش ماجرا
می شود گاهی ببندی گوش را
لب فرو بندی نگاهی بر سما
گر چه اسراری بدانی گفتنی
یک هزاری را بیانی فهم لا
یاد حوا آدمی افتی دمی
ترک اولایی به کیفر شد جزا
عزم جزمی مسلخی را برگزین
دور از لذّت قوا نفسی هوا
فکر شاعر محترم با سوژه ای
سرقتی لا آشکارا بی ریا
بار معنا هر کلامی را یدک
می کشد رسمی نمایان شاعرا
حیرتی کردی چو مجنون در جنون
آن زمان جانا قلم در زیر پا
پای استدلال له گردد ولی
نعش خودکاری قلمزن بی صدا
دفن گودالی شود کتمان عزیز
بی کفن در خاک گودالی بقا
گر به ایهامی اشارت داستان
گفته آید گاه گاهی با اِما
ای چو سیمرغی قوافی قاف را
درنوردی حق را در ناکجا
کج روش را انتخابی راهزن
اقتباسی را نبینی پی نما
پی نمایی سخت محکم قطعه ای
با معانی بار عرفان مهر سا
بر مخاطب گفتنی ها گفته شد
با الفبا رسم شعری جا به جا
اوج گیرد گر چه افکاری بلند
آرمانی فکر باید والیا !؟!؟!؟!
ولی اله بایبوردی
24 / 07 / 1401
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مهر 26, 1401
درود بر شما جناب بایبوردی عزیز
زنده باشید به مهر
🙏👏👏👏👏🌹
پاسخ
مهر 27, 1401
سلام
جناب مهدی پور ارجمند
سپاس از همراهی تان
🌈🌈🍃💐🍃🌈🌈
پاسخ
بستن فرم