🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اقرار مست
دوش بگرفتندمان در خانه ی خمار، مست!
بعد از آن بردندمان از بهر استفسار، مست!
حبس مان کردند در یک جای تاریک و نمور
کاملا مشهود بود، آن محبس نمدار، مست!
هرکجا رفتیم دیدم، هیچکس هشیار نیست
گوئیا باریده آن شب از در و دیوار، مست!
این یکی مست علف، آن مست بوی استخوان
گوسفندان و سگان، حتی خود کفتار، مست
صوفی و صافی و شیخ و شاب، مثل دیگران
این یکی یک ذره و آن دیگری، خروار، مست
آسمان و باد و باران نیز دست افشان شدند
در زمین، هم سبزه ها بی خویش هم اشجار مست
عده ای مانند من، تنها زمین خوردند و بس!
عده ای هم کوه خوار و چند جنگل خوار، مست!
بی گمان پای اجانب در میان بود این میان
ورنه می دیدیم آن شب، دشمن غدار، مست
هرچه می خواهی بگو اما به چشم خویشتن
خلق را دیدم که در کردار و در گفتار، مست
گوئیا مستی سر از تاریخ در آورده بود!
از فریدون…تاحریم خواجه قاجار، مست!
محتسب مست و عسس مست و نگهبان نیز، مست
گربه داروغه، حتی مرکب رهوار، مست
قاضی و جلاد و زندانبان، وکیلان عزیز!
گزمه وسرباز و باورکن…طناب دار، مست!
قاضی از من پرسشی فرمود “نامت را بگوی”
بی تامل گفتمش: “بی شبهه و انکار مست”!
از نشانم جست، گفتم خانه را گم کرده ام
گفت شغلت چیست؟ گفتم آدمی بیکار مست!
عکسهایی روی میزش بود انگاری منم!
دستها در گردن چندین بت عیار! مست!
گفت”می خوردن خلاف شرع و قانون است. هان!؟
پس چرا می خورده ای آنهم نه کم، بسیار، مست؟!”
گفتمش: تا عقل درد اندیش را بیرون کنم!
پیش از آن کاین خانه گردد بر سرم، آوار، مست
گفت”مستی، بایدت شلاق زد کآدم شوی!”
گفتمش “چون ریگ در هر برزن و بازار مست”!
گفت “عقلت نیست، از این روی تهمت می زنی”!
گفتمش “تنها نه در گفتار، در کردار مست!
گفت “بعد از حد، به زندان رو که عاقل تر شوی”
گعتمش “هستی تو هم مانند من انگار، مست!؟”
گفت “از حلقت برآرم این زبان تند را!”
گفتمش “کند است، اما از سر ناچار، مست”
گفت “خونت بعد از این پای خودت، خاموش باش!”
گفتمش “خاموشم اما، روشن است افکار، مست!”
من که هشیاری نمی بینم در اقصای جهان
پس چرا مردم تماما می کنند انکار، مست؟
خود همین اندازه فهمیدم که در این مرز و بوم!
گوئیا تعویض شد با واژه ی هشیار، مست
آن قدر او گفت و من گفتم، که او از روی رفت.
مثل آن تصویر خاموشی که بر دیوار، مست
بعد از آن بردند، بر دار مجازاتم کشند
در همین لحظه شدم از خواب خوش بیدار، مست!
95/01/23 مرتکب شدم…ر.زم
#رضا_زمانیان_قوژدی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
مهر 13, 1398
مناظره زیبایی
سلیس و روان با پیامد اجتماعی …
یادی از مست و هشیار پروین اعتصامی را تداعی می کند…
دلنمیراد استاد
خود همین اندازه فهمیدم که در این مرز و بوم!
گوئیا تعویض شد با واژه ی هشیار، مست
تقدیمی : 🌺
خود می شود عیان چه جدل بحث عارفا
با مدّعی نزاع نکنی خود رها بیا
هر جا که بنگری تو ببینی وجود خویش
از هر جهت مشاهده ای ، آشنا خدا
در بین انبیا و محبّان اولیا
وارد شوی خوشا که ز اعدا شوی جدا
منّت خدای را که بسی گنج ها تو را
محتاج غیر و کس نشوی ای که بین ما
روزی خوران خالق یکتای کردگار
خود را رها ز غیرِخدا منّتی چرا
هر لحظه با خدا شدی و همنشین ما
والی بیا که جام دلت شد جهان نما
ولی اله بایبوردی
🌈🌈🌿💐🍃🌈🌈
پاسخ
مهر 13, 1398
سپاسگزارم استاد.
نظر لطف شماست
به به از این ذوق…آفرین
پاسخ
مهر 14, 1398
سلامی به وسعت اندیشه بر یاران شعر پاک.
از حضور گرمتان سپاسگزارم و از نظر لطقی که به این بندۀ ناچیز دارید.
حقیقتش این شعر داستانی دارد.
دو سال قبل حوالی عید، یکی از آشنایان دور در یک مجلس(همان پارتی خودمان) شبانه شرکت کرده بود و … ماجراهایی که برایش اتفاق افتاده بود برایم بازگو کرد.این حکایت انگیزۀ سرودن شعری شد که از آن زمان تا کنون دستخوش تغییرات فراوانی شده و از پنج، شش بیت، رسید به آنچه که مشاهده می فرمایید.
ظاهر و باطن همین است که می بینید.
امید که مقبول طبع بلندتان افتاده باشد.
زنده باشید
پاسخ
مهر 14, 1398
بی گمان پای اجانب در میان بود این میان…
بسیار عالی و کاملا ملموس
درودها جناب استاد زمانیان گرامی🌺
پاسخ
مهر 15, 1398
درود بانو طالبی بزرگوار.
سپاس از لطفتون.
زنده باشید
پاسخ
مهر 14, 1398
اینشاالله که اگر زمین خوردید فقط زمین مسکینی رو نخورده باشید بقیه اش مشکلی نیست بهر حال مزاحی بود گرانقدر ورنه سروده تان بقدر کفایت عالی بود🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پاسخ
مهر 15, 1398
درود بر شما جناب فتاح عزیز.
شعری دارم بنام مشاکل که بخشی از اون اینطوره:
جغرافیای ما که در این حد فاصل است
شکر خدا، همیشه پر از مردِ فاضل است
از بس بخور بخور شده سرلوحه ی امور
هرکس بسوی خوردنیی خاص، مایل است
دریا و کوه جنگل و رود، آسمان، زمین
باور کنید کوچه، در این لیست، داخل است
امثال من، همیشه زمین خورده اند و بس
یُکفی بِهِ الاِشارَه، اگر مرد عاقل است!
هر کس زمین خورَد، نه زمین خوار می شود
“خواری” برای خود ز امورات کامل است
😁😂😁😂
خب، امیدوارم تونسته باشم بیان کنم که زمین خواری دیگران با زمین خوردن ما از زمین تا کره ماه فرق می کنه.
زنده باشید
پاسخ
مهر 15, 1398
درود بر شما استاد گرانقدر
پاسخ
مهر 18, 1398
سلام استاد
سپاسگزارم
پاسخ
مهر 16, 1398
درود ها استاد
بسیار زیبا سروده اید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 18, 1398
سلام مصطفای عزیز.
لطف دارید
پاسخ
آذر 3, 1398
درودها بسیار عالی
👏👏🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم