🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شبی دیگر از راه می رسد
همه کوله بارش عذاب است و درد
تمامی سوغاتش از جنس زور
به کشتن همه ذات مان قبضه کرد
نه عشقی درون دارد از موهبت
نه قلبی نشان دارد از مهرورزی اش
همه خاطراتش زبونی و خشم
به یاد همه مانده از نامردی اش
سکوت من و تو، ضرر زد به ما
به خفت کشاندن شد از در به در
نشانی که از همدلی ما نبود
که تهمت زدیم از جفا یکدگر
به سوگند مردانگی های قبل
به ترفند دشمن نه همبستگی
نظاره گر آتش کینه در ما شدیم
توانی که خالی شد از خستگی
مرامی اگر ، نشکند اتحاد
قسم می خورم رمز ، ایستادگی
گر از دست ها به دستان فشرد
نماند اثرها به جز حال دل دادگی
لیاقت نباشد به ذلت، تبار شرف
تن آریایی نگردد چنان زخم ها
زمانی صدا می رسد عرش خدا
محبت شنیده شود گر به فریاد ما
سروده توسط : ادریس علی زاده
۲۸ آذر ۱۴۰۱
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
آذر 29, 1401
درود بر شما جناب علیزاده عزیز
زیبا سرودید
زنده باشید به مهر
💐🙏👏👏👏👏🌹
پاسخ
بستن فرم