🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 انتظار

(ثبت: 237769) فروردین 18, 1400 
انتظار

 

دیریست
که دستم به سرِ شانه و زلفت نرسیده است
لب های من از دوری لب های تو لبخند ندیده است
سالی ست که باران تنت
بر تن خشکم
نمی از یم نچکانده ست
یک عمر در آغوش پُر از آتشم اسپند وجودت نپریده است

ابریست هوا،
باغ چراغان شده و افروخت
پائیز، زمستان شد و چشمم به در باغ بخشکید
من را چه گنه بود که پاییز به باغ دل پر داغ رسیده است

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا