🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه طوفانی به پا شد: گردبادی سخت و طولانی
غبار یادتان پیچید در اوضاع بحرانی…
هوای عشق در سر بود و دل محو تماشای
زیارتگاه چشمانت در آتشگاه عرفانی…
ضریب دلخوشی پایین، خطای دید وحشت زا
چرا ما را نمی بینی؟ خدای مِی فروشانی؟!
مسلمان بوده ام کفر مرا حتّی در آوردی
سرِ سجّاده ما را از بهشت خویش می رانی
حوالیِ دلت بی حاشیه عمری کمین کردم
شدم آهوی دلبسته…. چه صیادی! نمی دانی؟!
به تاریکی گرفتارم نجاتم نور چشمانت
ببین سوسو زده عشقی از آن چشمان نورانی؟
شدم آواره با پس لرزه های اين دل شیدا
مواجه می شوم بعد از تو با انبوه ویرانی…
معصومه بیرانوند
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اسفند 20, 1402
درود بر شما بانو …
👏👏👏🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 20, 1402
سلام و سپاس
پاسخ
اسفند 21, 1402
درودها یر شما
بانو بیرانوند عزیز
🌺🌺🌺🌺
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
پاسخ
اسفند 21, 1402
سلام و درود بر شما
سلامت باشید
پاسخ
فروردین 11, 1403
🌹🌹
پاسخ
بستن فرم