🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 اینک جنونم عار نیست…

(ثبت: 210331) خرداد 9, 1398 
اینک جنونم عار نیست…

چشم‌ها را بسته‌ام، در دل بجز اسرار نیست
پشت این دیوار چشمم هم بجز دیوار نیست

گفتنی‌ها را به ما گفتند و ما هم گفته‌ایم
در دیار روشنی گفتن ره دیدار نیست

بی‌محابا می‌روم در شاهراه روشنی
این صراط مستقیم است و ره پرگار نیست

در پی تعریفی از تو، من به خود بر خورده‌ام
من خود آگاهی‌ام ترسی در این اقرار نیست

خانه‌ی اندیشه‌ها را خالی از پندار کن
در طریقت علم و دانش علت و ابزار نیست

رونق بازار ادراک و شعور است و نهاد
آنکه از بیرون درون خواهد چو من هشیار نیست

هر دو دستم را سپردم من به دست راهدان
بی‌حضور راهدان این ره رهی هموار نیست

پیکرٙت را می‌تراشد آن مٙه پیکر تراش
یک جهان و یک مهندس، آن دگر معمار نیست

آنکه بیمار تو شد، برخاست از خواب گران
ور نه هر کس دعوی صحت کند بیدار نیست

قصه‌‌ای شیرین تر از لیلی چشیدم ای رفیق
همچو مجنون شادم و اینک جنونم عار نیست

شاعر: یزدان مشایخی
۹۸/۳/۸