🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 «این جا فرم بیشتر از متن رنج می¬کشد»

(ثبت: 266481) دی 4, 1402 

 

لیست کاملی از گریه ام
یک تیترِ از لبخند روزی نامه که هرگز روزنامه نشد
و کارِ این فصل تنها
تازه کردن زخمِ این فصلنامه است!
تاریکی قابلِ تعبیر نیست
و این یعنی عمیق ترین ظلمی که به ماهِ زندگی شد!
عاشق پیشه گی این خوانش هم خواندنی نیست
من مثلِ تو اشک هایم را نقاشی می کنم
چشم هایم را در گزاره های غم شاد نمی کنم
من مثلِ خودم پُر از استتیک بی بنیادم
خالی از
عصری که شنبه اش پُر از غزل های فیلسوفانه است
به من بگو که چگونه می شود
در سیاهی کلمات هیچ های کوچک را توجیه کرد؟
پیچ های طویل را به تبسم وا داشت؟!
در این کافه ی دردمند زندگی طعم هیچ سُروری نیست!
مزه ی هیچ حرفِ شالوده شکنی را نمی دهد
این جا فرم بیشتر از متن رنج می کشد
انتقاد قیافه ای مشکوک دارد
و قافیه اعتماد به نفس خودش را از دست داده است!
و شک نامِ خانوادگی یقین است
چترم را
در انتهای بارانی باز می کنم که پست مدرن نیست
و چه خوب درنگاره های سیگار به تأویل متن می رسیم
چشمانِ تو به پل ریکور که فکر می کنند
چشم اندازی از هرمنوتیک زبان زبانه می کشد
چه معصومانه درباورِ خودت ناباور می شوی
مثل کویری که بیابان اش را باور نمی کند
مثل
بر شانه ی هر تصویری که می نشیند
پروازش مانند هیچ مثالی نیست!
سرانجام رؤیایی درخشان دفترِ خاطراتش را رَخشان می نویسد
مثل دونالد هرش
که اعتبارش را از پیرنگ خیابان تفسیر می کند
مثل ِهمین بیان که ساختاری به دلخواهِ تند دارد
قصه ام پاره ی قلبِ هیچ قصیده ای نیست
و روایتِ این قطعه با ستایش خون استعاره نمی شود!
به این گاه نگاه کن!؟
به یتیمی این نقطه که در شبی پیر،جوانی اش را دار زدند!
بنگر به این مداد
که چگونه نام ِخودش را مثل خودکار می نویسد!
عقده ی من اودیپِ این همه ترفند است!
و هیچ خودی مادرزاد در فراخودِ خویش الکترا نیست!
من انتقامِ پدرِ کلمات را
از پولادس خواهم گرفت
از آیگیستوس که برقله ی دلدادگی نشسته است!
لب خوانی این فریاد
چه بی شرمانه تسلیم صدامی شود
لبخند را از گوشِ گوشه ها طلب نکن!
این روزها هیچ کسی مثل اشک ها بی خانمان نیست!

عابدین پاپی(آرام)
2/10/1402

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا