🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
علّم الاسما بخواند آدم که شد سردار عشق
در مسیر سیر الله جا گرفت پرگار عشق
قاب قوسینی که در قرب انا الله شد به جا
منتخب شد منتهی تنها سرای دار عشق
ساقی سالک به اشراق رُخش کرد التجا
در مقام حُب گرفت سقّایی پندار عشق
چون قلندر پا به پا گشت پهن دشت سرسرا
معترف شد نیستم یک قطره ای در کار عشق
دم زنی من نیستم پیمانه خوار عاشقان
جام در جلوه بگوید رهبری در بار عشق
آشنا از پشت پرده خواند مضراب دلم
داد اسراری به دل گفتا تویی دادار عشق
با می خونین نگاه خونیم شد در خضاب
چون خلیل الله شدم پرتاب در انوار عشق
این عبادت ها که کردم عابد و خلوت نشین
راه ماند ره نداند من شدم خود نار عشق
رکعتانی است در عشق با وضوی خون کنند
خون رخسارم شهادت گفت و کرد اسرار عشق
من که خود جرعه خور نور انا الله خودم
در خودم پیدا کنم پنهانی اظهار عشق
دعوی اخلاص نا اهلان زنند احراریان
من که خود احراریم لا گفتنم اقرار عشق
دَم مزن گر دَم زنی خواهی شوی دَم دَم مزاج
دَم فروشی نیست دَم ذمّ است این افکار عشق
ولی اله بایبوردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 15, 1398
با سلام و سپاس خدمت اقای بایبوردی
عید شما مبارک
پاسخ
خرداد 15, 1398
سلام آقا رضا
با تشکر از حضور پر مهرتان
عید سعید شما بزرگوار مبارک باد
🌷🌸🌺🌸🌷
پاسخ
خرداد 16, 1398
سلام و عرض ارادت
پرمحتوا و بسیار زیباست
عیدتان مبارک
در پناه خدا
پاسخ
خرداد 16, 1398
سلام آقای رفیعی ارجمند
سپاس از حضور سبزتان
شادکام باشید
🌿❤️🍃
پاسخ
بستن فرم