🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آخر کار خودش را کرد
همانگونه که گفته بود
مرا از یاد برد آخر ولی من بجز او
تمام هستیم را بردم از یاد
او باران را دیده بود
می دانست رفتن در آن شب بارانی
چه پاییز تلخی را بر دلم می نشاند
آنطور که او رفت بعید می دانم
آخرین باران را یادش باشد
ولی من هر روز و هر شب
با این باران پاییزی زندگی می کنم
دلنوشته ای کوتاه
تابستان ۹۶ – معین کریمی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):