🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بساط عیش در هم کن قبل از کوچ پایانی
که گوش خفتگان گنگ است از گفتار عرفانی
برون شو از حصار و رمز و راز مجلس امروز
که درس عشق معلوم و نباشد هیچ پنهانی
به جمع این مریدان حلقه ها پیچید در افکار
ندارند یک نظر با هم ، نیابند راه انسانی
غرور و کبر بر هم کرده و از یکدگر بیزار
ولی هر لحظه می بافند اسراری ز پنداری
بگردان چشمها سوی هزاران حجله ی سنگر
که وقت رزم در سنگر بیابند یار ، پنهانی
به پاسخها و پرسش ، طرفی را نمی بندند
همان دلدادگان رزم و ره یابان قرآنی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
تیر 26, 1399
🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
بستن فرم