🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بلای خانمانسوز (کرونا)

(ثبت: 233937) آذر 7, 1399 

بلای خانمانسوز (کرونا)

خزان را با خودت آورده کارم را در آوردی
زمستان پشت در بود و دمارم را در آوردی

چنان با سوز تب آتش زدی بر پیکر سردم
که دیگر طاقت و صبر و قرارم را درآوردی

چه سنگین کرده ای بار غم ایام دوران را
چه آسان اشک و آه روزگارم را در آوردی

به خوبانی که با تاراج خود یغمایشان کردی
ز اوج درد و حسرت ها شرارم را درآوردی

بلای خانمانسوزی شدی بر قامت عالم
سرشک از دیدگان پر غبارم را درآوردی

تبر گشتی برای ساقه های دشت زیبایی
درخت و برگ و بار بیشه زارم را درآوردی

دگر ایکاش می رفتی از این بازار بی تابی
که امید صفای سایه سارم را در آوردی

مرام و سنت و آداب مردم را عوض کردی
تمام تار و پود از یادگارم را درآوردی

رها کن باغ را از دام فصل سرد بی مهری
که خوناب از تمنای انارم را درآوردی

اگرچه پنجه هایت را شکستم زآستین خود
تو دست قدرت پروردگارم را درآوردی

 

 

 

 

نظرها
  1. سلام و درود ❤️🙏

  2. درود بر معصومی گرامی بسیار زیبا بود
    لذت بردم شادکام باشی💐💐💐🌿🌿🌿🍃🙏🙏🌹🌹

  3. درودها جناب معصومی

    قبل از هر چیزی خرسندم که دوباره ازاین قلم می خوانم چرا که نشان از بهتر شدن حال شما می دهد و امید وارم همه بیماران با انگیزه و شهامت از این شیب گذر کنند.

    واما غزل که چون همیشه ماهرانه و زیبا نوشته شده بود

    اگر چه سخن از درد بود و بیماری ولی شعر همین است.

    گاهی از شادی می آید و گاه از درد

    تندرست و پایدار باشید و نویسان به مهر بزرگوار

    💐💐💐💐💐💐💐💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا