🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خاک آوار اگر بر سرمان می ریزد
سقف پوسیده ی هر ساختمان می ریزد
بید مجنون گله از هیزی ِ پاییز نکن
برگ پیری ست که با باد خزان می ریزد
آسمان نقشه ی ویرانیِ خورشید کشید
ماه ما بر لب مرداب زبان می ریزد
زنگ بیداری تاریخ پر از فریاد است
اشک ایران من از قاب زمان می ریزد
قاضی شرع به قانون ِ کهن اندیشان
در ترازوی یقین سنگ گمان می ریزد
آه ! یلدا شب گیسوی تو را پایان نیست ؟
سایه ات خواب به چشمان جهان می ریزد
فرض کن خانه ی ما کعبه شود طوفان چه؟
خون هر پنجره را چرخ زنان می ریزد
ای خدا حکمت شاعر شدن باران چیست
از جنون غزلش سیل روان می ریزد
تا هنرها تب پرواز پرستو دارند
در دل یخ زده شوق ضربان می ریزد
فصل تاریکی و خوش رقصی غم می گذرد
زندگی نور به تقدیر جوان می ریزد
عادل دانشی دی 1402
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
دی 4, 1402
قاضی شرع به قانون کهن اندیشان
در ترازوی یقین سنگ گمان می ریزد
درود بر شما …خیلی عالی ..لذت بردم👏👏👏💐💐💐
پاسخ
دی 4, 1402
درود معین عزیز
خیلی خیلی ممنون از حضور سبزت 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
دی 4, 1402
احسنت جناب دانشی ارجمند
👏🌺👏🌺
پاسخ
دی 4, 1402
سپاسگزارم خانم خیاط پیشه ارجمند
پاینده باشید بانو🌸🌺🌷🌹
پاسخ
دی 4, 1402
فرض کن خانه ی ما کعبه شود طوفان چه؟
خون هر پنجره را چرخ زنان می ریزد
ای خدا حکمت شاعر شدن باران چیست
از جنون غزلش سیل روان می ریزد
سلام عادل جان
هرچه از زیبایی این غزل بنویسم کماست
اصلا قلمتوان نقد این کهکشان شعر را ندارد
هر مصزعی منظومه ای ست
آنچه لازم بوده تا این شعر را شعر روز بخوانند با خود دارد
تمنایی که از عادل عزیز ودیگر دوستان دارم یک چیز است و آن حضور مداوم در سایت پاک می باشد خدا گواه است هرکس جای من بود با کوهی از مشکلات محال بود فرصت حضور در پاک را می داشت .
نکته ای بگویم که گفتن اش خالی از لطف نیست هرچه سر آدمی می آید چه بد و چه خوب عالی ست چون آتکه پس پرده برای ما برنامه ریزی می کند حکیمی داناست .
در غزلی که اخیرا در سایت نمایش داده بودم بیتی از آن چنین بود:
گر زفردا خبری نزد عزیزان آرم
هاتف غیب رساند خبری در سحرم
برخی خواندند و خدا می داند در دل چه گفته اند یکی که رو در روی بنده گفت ادعای پیغمبری داری !!!
در آخرین غزل ارسالی که ۲۹ آذر سروده و یکم دی نمایش داده شد در مصرع نخست آمده است:
سر برده بر خرابه ی دیوار خویشتن
دقیقا سه روز پس از سرایش آن ، طوفانی در شمال آمد که ۱۲ متر دیوار منزل ما را خراب کرد .
در این واقعه ده ها خطر من و خانواده را تهدید می کند با این حال آمده ام سایت ودارم برای شما مطلب می نویسم .
بگذریم
شعر زیبایی ست
قلم جادوگرت نویسا
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
دی 4, 1402
درود استاد خراسانی بزرگوار
بودن شما در شعر پاگ مایه خرسندی و آرامش خاطر ماست .
همیشه بنده را شرمنده حسن نظرتان می کنید بزرگوار
گر زفردا خبری نزد عزیزان آرم
هاتف غیب رساند خبری در سحرم
واقعا این بیت جای تفکر دارد .. بعی وقت ها حسی در درون شاعر شعله ور می شود ..دقیقا مثل وحی و بیان آن حس می تواند حتی وقایعی را پیشگویی کند و حقیقتی نهان را روشن سازد ..انگار از زبان غیب سخن می گوید ..اشعار لسان الغیب حافظ شیرازی .. یا هاتف اصفهانی که میفرماید
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در نهان بینی
آدم در میمماند ..مگر هاتف از فیزیک کوانتوم یا همان فیزیک نظری مطلع بوده ؟ اصلا مگر آن زمان اتم کشف شده بود ؟ آنچه که هست درک و بینش شاعر در عالم شهود است ..
استاد خراسانی عزیز خوشحالیم با همه گرفتاری ها هنوز هم می آیید و نورباران می کنید خرابه ی دل ما را
پاینده باشید 🌸🌺🌷🌹❤️
پاسخ
دی 4, 1402
آسمان نقشه ی ویرانیِ خورشید کشید
ماه ما بر لب مرداب زبان می ریزد
خیلی این بیتو دوست داشتم
سلام و عرض ادب
پاسخ
دی 4, 1402
درود و عرض ارادت خانم بیرانوند
حضور گرمتان را سپاسگزارم بزرگوار
مانا باشید 🌸🌸🌺🌺🌹🌹🌷🌷
پاسخ
دی 9, 1402
درود جناب دانشی
قلمتان نویسا
ان شاءالله همیشه شاد و سلامت باشید 🌹🌹
پاسخ
دی 10, 1402
درود جناب سید حسینی
سپاس از حسن نظر و بزرگواریتان
پاینده باشید و سربلند 🌷🌷🌺🌺🌹🌹
پاسخ
بستن فرم