🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای باغبان که جنگلت از یاد برده ای
هر سرو را به دست تبرزن سپرده ای
پاییز زندگی نرسید و تو چون اجل
تعداد برگ های خزان را شمرده ای
یکبار شد از اشک گلی دیده تر کنی؟
آیا به سینه کودکی اَت را فشرده ای ؟
دلسوز داغ دیدگی ِ مادری شدی ؟
یا شاد کرده ای پدر دل فسرده ای ؟
((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ))
باید فروغ شمع شوی تا نمرده ای
در من غمی به وسعت تاریخ خفته است
خوش باش ای که غصه ی ما را نخورده ای
عادل دانشی دی ماه 1402
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
دی 25, 1402
درود عادل جان ..
بسیار عالی، حظ بردم 👏👏👏👏💐💐💐
پاسخ
دی 25, 1402
سلام معین عزیز
خیلی خیلی محبت داری 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
دی 25, 1402
درود بر شما جناب دانشی بزرگوار
زیبا مثل همیشه
مهرتان پاینده👏👏👏💐💐💐
پاسخ
دی 25, 1402
درود جناب گیوه چیان از حضور سبزتان
زنده باشید 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
دی 25, 1402
احسنت جناب دانشی ارجمند
بسیار با احساس و زیبا سروده اید
👏👏🌸👏👏🌸💐🌿🍃
پاسخ
دی 25, 1402
احسنت جناب دانشی ارجمند
بسیار با احساس و زیبا سروده اید
👏👏🌸👏👏🌸💐🌿🍃
پاسخ
دی 25, 1402
سپاسگزارم خانم خیاط پیشه گرامی
به مهر می خوانید 🌸🌺🌷🌹
پاسخ
دی 25, 1402
سلامودرود
بسیار عالی و مملو از احساس پاک
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
دی 25, 1402
سلامودرود
بسیار عالی و مملو از احساس پاک
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
دی 25, 1402
درود استاد خراسانی عزیز
خوشحالم همیشه نظرتان را پای شعر هایم می بینم
بزرگوارید و کامروا باشید 🌸🌷🌹
پاسخ
بستن فرم