🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بیزارم

(ثبت: 264937) آبان 2, 1402 
بیزارم

 

پاییز شاید قسمتی از زندگی باشد
اما من از سر شاخه ی بی برگ بیزارم
از کوچه های سرخ و زرد و خوشه های خشم
از بوی زهم زندگی در مرگ بیزارم
از فصل سوم در میان صفحه های عمر
از بوی کاه دفتر صدبرگ بیزارم

دنیا خودش را بر سر اندوه سگ می زد
هر کس چرا از زندگی خسته ست رگ می زد؟

من از صدای بنگ بنگ ننگ بیزارم
از هر تفنگ و لشگر و از هنگ بیزارم
از کودکان کوچه با هر سنگ در قلاب
از مادران خسته ی دلتنگ بیزارم
از کودتای ارتش و از رهبران مرگ
از پرچم سرخ و صلیب جنگ بیزارم

در بند من شبهای آرام و قراری نیست
در مغز شب هی قور قور این داروگ می زد

از حزب و باند و فرقه از هر توده بیزارم
از دست های خونی آلوده بیزارم
از کشته های دسته جمعی تا اتاق گاز
از حرفهای گنده ی بیهوده بیزارم
از مغز های فاجعه در پشت پرده ها
از رهبران خفته ی آسوده بیزارم

غرق است توی شیخ زائد شام در the act
یک کودک آواره شب نانِ کپک میزد

من از سفید و سرخ و زرد و تیره بیزارم
از رنگ و خون و هر ژنم ،زنجیره بیزارم
از هیتلر
از استالین
صدام
بن لادن

من از نرون های حریص و خیره بیزارم
من از تجاوز
از خیانت زیر استعمار
من از نژاد زورگوی چیره بیزارم

با مشت توی آینه در خود ترک می زد
به خاطر یک رژ پدر او را کتک می زد

حالا سرنگ مورفین از درد می نالد
حالا شراب سرخ فین از درد می نالد
حالا جوانی در اوین مجروح این جنگ است
انکس که می گفت آفرین از درد می نالد
سردشت تا نامیبیا
از غزه تا مانیل
شهر حلب
هرزوگوین
از درد می نالد

این شعر را از خستگی می بارم و از درد
حتی خدا این پست را می دید تک می زد

از گرد غم در کوچه های شهر بیزارم
از شوکران تلخ و جام زهر بیزارم
از این هزاره
قرن
یا از این سده
از سال

از عصر سنگ
از روزگار و دهر بیزارم
از گفتن جنگ و جنون
از شعر های تلخ
من از رجز یا مجتث و هر بحر بیزارم

بیهوش بودم یا نمی دانم…
کجا هستم؟
بر صورتم آقای پیری داشت چک می زد

 

برهان جاوید
بیست و ششم مهرماه هزاروچهارصد و دو

 

 

 

نظرها
  1. درود و احترام اندیشمند ارجمند برهان جاویدعزیز
    گل کاشتی همانطور که گفتی نمی شود شعری چنین پرپیمانه را دوست نداشت هر که باشد تک می زند و تگ
    بسیار عالی بسیار عالی
    💐🌿🍃🙏🍃🌿💐🌿🍃🙏🍃🌿💐

    • برهان جاوید

      آبان 2, 1402

      درود استاد یزدانی گرامی
      سپاسگزارم از نظر لطف و نگاه زیبا و ارزشمندتان
      بزرگوارید و بزرگ منش
      می اموزم در محضر خوبانی چون شما
      سایه تان مستدام
      پاینده و پیروز باشید
      🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏

  2. سجاد پورخدایار

    آبان 2, 1402

    زیبا و ستودنیست👌👌👌

    • برهان جاوید

      آبان 2, 1402

      درود جناب پورخدایار گرامی
      سپاسگزارم از نگاه زیبا و نظر لطف تان
      پاینده باشید و مسرور
      🌺🌺🌺🙏🌺🌺🌺

  3. معین حجت

    آبان 2, 1402

    درود…
    خلاقانه سروده‌اید جناب جاوید…
    دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺

    • برهان جاوید

      آبان 3, 1402

      درود استاد حجت گرامی
      سپاسگزارم از نظر ارزشمند
      و لطفی که به حقیر دارید
      تندرست و پیروز باشید

      🌷🌺🌷🌺🙏❤️❤️❤️🌷🌺🌷🌺

  4. نسرین حسینی

    آبان 4, 1402

    بسیار زیبا بود دوسش داشتم
    درودها برشما 👏👏😍😍
    اما من فرزند پاییزم و عاشق پاییزم
    برخلاف شما که بیزارید 😄😄
    قلمتون مانا 🍁🍁🍁❤️❤️

  5. برهان جاوید

    آبان 4, 1402

    درود سرکار خانم حسینی گرامی
    سپاسگزارم از درج نظر لطف تان
    پاییز مثل فصل های دیگر سال زیباست و فکر نکنم کسی باشد که از فصلی متنفر باشد مگر اتفاقاتی دلخراش در ان فصل ذهن کسی را درگیر خاطرات بدی کند
    همانطور که میدانید منظور از پاییز در این شعر لحظات تلخی ست که برخی از انسانها به خاطر زیاده خواهی و تصمیمات غلط موجب مرگ جان مال‌و فرهنگ ،تفکر و…در یک اجتماع بشری می شوند حال این اجتماع می تواند یک خانواده باشد تا کل کره هستی و یک تصمیم غلط یک انسان موجب تحت شعاع قرار گرفتن عده ای کثیر از ان تصمیم می شود.به عنوان مثال می توان به کسی اشاره کرد که در یک کشتی زیر پای خود را در حال سوراخ کردن است و تمام مسافران ان کشتی را با این کار غرق خواهد کرد
    درود بر شما و سپاس از حضور پر مهرتان
    پاینده باشید
    🌺🌺🌺🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا