🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در این چنین گرازی
سهمت
بیشتر بود
از تفنن و تفریح تهدید
از اوّل
توگیاهخوار نبودی
با دمت گردو می شکستی
پاهایت پایمال می کرد…
و
آب از سر من می گذشت…
با اینهمه گرازی دراز
هر قدر شاخ هایت تشدید وتیز
و
نامتوازن نیز
بازمن آبشخورت نمی شد
بازِکف گرگی خواهی خورد…
از بی استوای دستهای بلوط
پوزه می ریزی بر زمین
او
درمطلق بی سایگی
ظهر دیده
در تساوی یک و یک
برای همین
زیر شاخ و پهنای پاهای لجن نمی رفت
هر گز مقدسش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
تیر 3, 1398
درود بر شما جناب استاد رشنو عزیز💐💐💐
پاسخ
تیر 3, 1398
سلام و درود بر حضرت استاد رشنوی عزیز
بسیار تند و گزنده
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
تیر 3, 1398
سلام و درود استاد ارجمند آقای رشنو
دستمریزاد و دل نمیراد …
استفاده از آرایه ی کنایه : آب از سر گذشتم ،کف گرگی زدن و …
غایت نظر با صبوری : طبق مؤلای متقیان تکه یِ استخوانی در گلو و خاری در چشم ،
سختی ناملایمات ؛ در ضمن چون کوهی استوار و ایستا در برابر تند بادها …
تقدیمی را از ما پذیرا باشید : با استفاده از عبارات کنایه ” طنز ”
1🍃
از زندگی ، افتاده ام از بس ریاها دیده ام
مردان روز اف بر شما از زندگی رنجیده ام
2🍃
ناکسانِ روز را ،پَس گردنی
عارفانّ روز را دست گردنی
3🍃
سکوت کن ،چو ببینی که نیست سمع قبول
بهایِ عقل ، قوی کن ، سکوت عین رضاست
4🍃
ای که ، بگفتی مرا ، ترک بکن ، این زمین
مُلک خدا تنگ نیست می بَردم تا به چین
5🍃
میخانه و مسجد ، نگرم ، دِیر ببینم
خالق ،همه جا جلوه و من دیر ببینم
ولی اله بایبوردی
🌿🌸🌸🌹🌸🌸
پاسخ
بستن فرم