🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی حالی و بی حاصلی

(ثبت: 268792) فروردین 13, 1403 

 

رمضان می گذرد، باز همانم که همانم
تبِ بی حالی و بی حاصلی افتاده به جانم

غیرِ کم خوردن و آزار کشیدن نشد حاصل
نو حه ای ساخته ام بر غزلِ مرده بخوانم

هیچ اشراف ندارم به خودم دانم و دانی
زار ِ بیچاره ترین خلقت موجود جهانم

زده ام تکیه به طاعات غروری شکننده
خسته از فاجعه ی در بدری، روح و روانم

تا نمازم همه تصویر و ردیف کلمات است
راحتی راه ندارد به دل پر هیجانم

آن نمازی که من مدعیش دارم شرم
به تماشای کدام آینه هایت برسانم

هنر بی عملی ها و تب شعر زمان سوز
دانم افزون نکند بارقه ای را به توانم

قطعه ای شعر خوشایند برایت نسرودم
لغتی حرف پسندیده نیامد به زبانم

منقلب می شوم آنجا که ندارم حسناتی
نگران نیستم از رحم تو ، از خود نگرانم

کم ز هفتاد گذشت ست در این عرصه ی خاکی
مرغِ بد چینه ی خاکی صفتِ بی طیرانم

من از این پرده چه چیزی به تماشا بگذارم
که شهادت ندهد نزد خلایق به زیانم

چه بخوانم، چه بگویم، که سزاوار تو باشد
به کدامین جهت این بی همه جا را بکشانم

بازِ امید من از دست نرفت است خدایا
من فقیرم به سر سفره ی دولت بنشانم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. حمید گیوه چیان

    فروردین 13, 1403

    درود بر شما
    سال نو مبارک
    بسیار زیباست
    شاد و سلامت باشید🌺🌺🌺💐💐💐

  2. طارق خراسانی

    فروردین 13, 1403

    درودها بر شما استاد

    عالی ست

    در پناه خدا 👌👌👌👌👌

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا