🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 اسیر لبخند

(ثبت: 269220) فروردین 30, 1403 

 

عاشقی را نمی توان فهمید تا نباشی اسیر لبخندش
دلِ نا کارِ خام خواب پرست نبرد لذت از سمر قندش

مدعی شاهدی به صحنه بیار فصل توجیه و هجو گفتن نیست
تو که بویی نبرده ای از عشق، کیستی؟ در کلاس پیوندش

پشت این واژها ی رمز آمیز فعل و قول گزیده پنهانست
چشم سطحی نگر چه می دا ند از درون هزار طرفندش

فرقها بین آب تا آب است سالها راه خواب تا خواب است
لحظه ای فکر راحتی نکند آن که نوشیده آب سوگندش

جام بی سرنوشت می خواهم از جهنم بهشت می خواهم
نوش مهری که کام کمیاب است هرکسی هست آرزومندش

به کجا می کشد نمی دانم این مسیر پر از پریشانی
دانم این را که نیست آسانی فرش درکوچه های دلبندش

غزل بی غزاله محکوم است عشق بی نوروهاله محکوم است
عاشقی که ندارد این امکان چه امیدی به نسل وفرزندش

به خداوند زخم بی خش و خون به سرود پر از گرفتاری
دل ما در مسیر دلبری اش هست با هر گزینه خرسندش

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    فروردین 30, 1403

    جام بی سرنوشت می خواهم از جهنم بهشت می خواهم
    نوش مهری که کام کمیاب است هرکسی هست آرزومندش

    به کجا می کشد نمی دانم این مسیر پر از پریشانی
    دانم این را که نیست آسانی فرش درکوچه های دلبندش

    غزل بی غزاله محکوم است عشق بی نوروهاله محکوم است
    عاشقی که ندارد این امکان چه امیدی به نسل وفرزندش

    سلام و درود حضرت دوست

    بسیار عالی ست

    درپناه خدا🌿👏👏👏👏🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا