🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ما ز دريائيم و دريا می رويم
بی سر و بی دست , بالا می رويم
شانه هامان زير بار ترکش است
جبهه هر روزِ خدا پُر بارش است
هديه از افلاکيان می خواستيم
بارش بارانِ رحمت خواستيم
دائماً از اوج مرغی ناله کرد
در هزاران گوشِ دل کاشانه کرد
او نمايان کرد عرشِ کبريا
چشمها ديدند صدها بی ريا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بهمن 22, 1398
مولوی وار سروده اید
استاد ارجمند جناب مروج عزیز
درودها
تقدیمی : 🍃
گر چه از بحریم و دریا می رویم
راه ها طی تا ثریا می رویم
دور از پیکر سلوکی راه را
مقصدی باشد به آن جا می رویم
ولی اله بایبوردی
22 / 11 / 1398
💐🌈🌈🌈🌈🌈💐
پاسخ
بستن فرم