🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی چشم هایت می شوم سر در گریبان

(ثبت: 229587) تیر 30, 1399 
بی چشم هایت می شوم سر در گریبان

 

شب ها به یادت بی قرارم! همچو باران
بر پا کنم در قلب تو هرلحظه توفان!

مثل نسیمی رد شدی از خاطراتم
در من عبورت را نباشد هیچ پایان

در من تمنّای تو جولان داده هر روز
شوق فراوان است ای ماه فروزان

جانا برایت شعر دم کردم چشیدی؟!
شعری که لب سوز است در قلب زمستان!

لبخندهای قند تو همراه من شد
این چای شعر و این هم از قندان خندان!

هر شب حکایت می کنم این قصه ها را
تا کی کنم راز تو را در سینه پنهان؟!

امشب شب شعر است چشمانت کجایند؟!
بی چشم هایت می شوم سر در گریبان…

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها 10 
  1. محمدعلی رضاپور

    تیر 30, 1399

    درودتان
    احسنت
    شعر هایتان را پیگیرم(در حد بضاعت زمانی ام).
    ماهرانه می سرایید🙏

  2. رسول رشیدی راد

    تیر 30, 1399

    🌹🌹🌹🌹🌹

  3. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    درود و زها سرکار بانو بیرانوند . گمانم لر تبارید و طبعا شیر زن . یک شعر با همه ویژگیهای شعری . پاینده باشید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    • سلام و درود بر شما
      پدر و مادرم لرستانی اند و ما بزرگ شده ی مشهد

      سپاس از لطفتون

  4. طارق خراسانی

    تیر 31, 1399

    جانا برایت شعر دم کردم چشیدی؟!
    شعری که لب سوز است در قلب زمستان!

    لبخندهای قند تو همراه من شد
    این چای شعر و این هم از قندان خندان!

    سلام و درود

    عاشقانه بگو که عاشقانه هایت حرف ندارند.

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👏❤️🌿

    • سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی

      ممنونم نظر لطف شماست…

  5. اسماعیل علیخانی

    مرداد 3, 1399

    سلام و آفرین و طبع مریزاد

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا