🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کودک را
موشکی در اطاقک منبسط می سازد
جیبهایش را
از دست و سر و پا پر می کند
آژیرها که کوک می شوند
فرود می آیند
بر مرزهای واژگون
یکی یکی دیوارها
تنها تکه باقی مانده از زمین
پله کان اضطراری است
پاهایش را تا می زند
و با رودی که از جیبهایش چکه می کند
می دود تا اقیانوس
تا اقیانوس
بهاره سلطانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بهمن 17, 1395
پاسخ
بهمن 18, 1395
پاسخ
بهمن 18, 1395
سلام بهاره عزیزم
بسیار زیبا و تامل برانگیزند سرودهات از خواندنشان لذت میبرم
پایدار باشی عزیزم
پاسخ
بهمن 19, 1395
سلام سمانه نازنینم
خیلی ممنونم, تو همیشه به من لطف داری در حضور تو و دیگر اساتید, مشق می کنم
پاسخ
اسفند 1, 1395
پاسخ
بستن فرم