شراب چشم قشنگت خمار خانه ی من
تمام سهم منی از جهان: سرانه ی من
به بوی موی تو جان می دهم نسیم بهشت
همیشه مقصد من بوده ای: کرانه ی من
که گفت؟ جان مرا آتشی زده ست رقیب
که شعله می کشد از جان و تن زبانه ی من
شریک دزد شدی با رفیق قافله ها
به خال میخورد این تیرتان کمانه ی من
پری بکش به هوایم، بیا خراب نکن!
قفس به عشق تو بوده ست آشیانه ی من
شبیه حسرت فرهاد و تیشه ی کُندش
صدای کوه گرفته ست با ترانه ی من
صدای پای تو پیچید و بوی یار آمد
شنیده ام که دلت شد شبی روانه ی من
« معصومه بیرانوند »
بهمن 26, 1395
سلام
کوتاه ولی عالی …..بسیار عالی
پاسخ
بهمن 26, 1395
پاسخ
بهمن 26, 1395
سلام بهاره ی عزیز
واقعا عااالی ست
کوتاه سرودن براستی هنر می خواهد
در پناه خدا
پاسخ
بهمن 26, 1395
درود گرانقدر/////بهره مند شدم /////////در پناه خداوند مهربان موفق باشید ان شاالله تعالی…..
پاسخ
بهمن 26, 1395
درود بهاره بانو
بسیار بسیار زیبا بود
مرحبا
موفق باشید
پاسخ
بهمن 26, 1395
درود بر شما
پاسخ
بستن فرم