🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا به کی اینگونه ما سمتِ تباهی می رویم
هر مسیری را همیشه، اشتباهی می رویم ؟
غافل از طوفان بی رحمِ گناهیم و، هنوز
تا به ساحل، روی موجی دل بخواهی می رویم ؟
ریسمان حق رها گردیده از دستان ما
با چه تضمینی قریبِ پرتگاهی می رویم ؟
چتر آگاهی مگر با ما نبوده کین چنین
زیر ترکیبِ گشاد هر کلاهی می رویم ؟
راه ابرازِ ندامت نیست بسته، پس چرا
تا قیامت رو به سوی رو سیاهی می رویم ؟
چشمه ی جوشانِ الطاف الهی جاری است
ای دریغا تشنه لب در عمق چاهی می رویم
آمد اینک عید فطر دیگری، ما همچنان
در پی کنکاش قرصِ همچو ماهی، می رویم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
اردیبهشت 4, 1402
سلام و هزاران درود بر استاد عزیز و گرانمهرم
استادجان بنده گاهی محکوم می شوم به ریا و چاپلوسی و شاید علت آن باشد که نا گهان از شعر زیبا شور و شعف خاصی در دلم بر پا می شود و البته دانسته ام باید خود را کنترل کنم.
گاهی هم متهم می شوم که انتقادهای تند داشته و نگاهم به یک اثر نگاه از بالا به پایین است و گاهی خود بزرگ بین می شوم.
نمی گویم این قضاوت ها درست است یا غلط تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها حتما یک مشکلی دارم و باید بیشتر روی خودم کار کنم.
اگر بگویم خاک پای عزیزانم می ترسم ریا شود اگر بگویم شاعر نیستم هراس دارم بگونه ای دیگر تفسیر شود لنگان لنگان این راه سخت را دارم طی می کنم.
تمام این مقدمات را گفتم که حرف دلم را به شما بزنم.
غزل زیبایی از شما خواندم، حکیمانه ای، ست پر از پند.
تنها این بیت را نه آنکه نپسندیده باشم بلکه نمیدانم با “اللهُ و خیر الماکرین” چه کنم؟
آمد اینک عید فطر دیگری، ما همچنان
در پی کنکاش قرصِ همچو ماهی، می رویم
من از شش سالگی عاشق بودم این نکته را صادقانه عرض می کنم و از طرفی گویا پنج ساله بوده ام که به مادرم گفته بودم چرا به این دنیا آمده ام ؟ من دوست ندارم در این دنیا باشم. مادرم برایم تعریف می کرد که خیلی از این جمله ات حیرت زده شده بودم.
الان هم همان نظر را دارم تنها لحظاتی دنیا و سختی هایش را فراموش می کنم که عاشق شده باشم.
این بیت شما که دوباره در اینجا می نویسم :
آمد اینک عید فطر دیگری، ما همچنان
در پی کنکاش قرصِ همچو ماهی، می رویم
مرا خیلی بفکر فرو برد اگر داستان هوس و احساسات زود گذر باشد با شما موافقم ولی اگر آن اتفاقی که برای شیخ صنعان رخ داد و می از دست دختر ترسا گرفت مد نظر باشد با این بیت چندان میانه خوبی ندارم.
البته لازم می دانم نکته ای را عرض کنم که خود در دوران نوجوانی که تازه سرودن را آغار کرده بودم چنین نظری داشته ام:
هوسبازی قمار زندگانی ست
که بُردش عاقبت بی آشیانی ست
هوسبازان اسیر نفس خویش اند
گهی اندوهگین و گه پریش اند
ز نومیدی همانا هاج و واج اند
که آن ها چون سرای بی سِراج اند
گهی موج اند و بر دریا خروشند
گهی خود را به یک ارزن فروشند
هنوز هم بر این عقیده هستم که نبایستی هوس باز بود ولی باید بی عشق و امواج زیبایش نبود.
غزل های شما عجیب زیباست و این اثر دارای معانی معرفتی بسیار است
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
سلام…عرض ادب و احترام دارم خدمت استاد طارق عزیز …
باور کنید وقتی می بینم بزرگواری همچون شما، در زیر شعر این کمترین حضور می یابد و با درایت تمام و در کمال فروتنی، اینچنین زیبا مطالبی را گوش زد میکند از خوشحالی بال در می آورم …
بله استاد عزیز آنچه را که فرمودید همگی مورد قبول اینجانب نیز هست و بی نهایت سپاسگزارم از توضیحات کاملا درست و مفید شما …
البته منظور این کمترین در این بیت چنین بوده است که : ماه را با توجه به ابیات پیش از آن به وجود آشکار گردیده و نورانی باری تعالی تشبیه نموده ام که ما با وجود یک ماه روزه داری و عبادت همچنان نتوانسته ایم او را دریابیم و در حال کنکاش حضرت حقیم ..
از شما تمنا دارم همچنان اینجانب را از رهنمودها و انتقادات بجایتان بهره مند گردانید، هیچ شاعری کامل نیست و ترجیح میدهم از من انتقاد کنید تا تعریف ، چراکه با بودن استادانی همچون شما، استاد خوش عمل، استاد حاج محمدی ، جناب معصومی و … در این سایت وزین باید کمال بهره را برد …
💐💐💐💐🙏🙏🙏🙏
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
سپاس از توضیح تان 🌱🙏🌱
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
شاعر گرانقدر
معین حجت
از خواندن شعرتان لذت بردم و از خواندن پی نوشت های آن درس ها آموختم .
قلم استاد طارق خراسانی چنان گرم و گیراست که رقص قلمش بسیار دلبری می کند .
شما هم بسیار چیره دست و متبحرید ، برایتان آرزوی سعادت و سلامت می کنم .
سپاس .
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
سلام …
عرض ادب و احترام جناب شرعی بزرگوار …
شما بسیار لطف دارید، زنده باشید 🙏🙏💐💐
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
سلام و درود بر عزیز دل ما
استاد طارق خراسانی عزیز
و سلام و درود بر جناب حجت گرانقدر
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
♡♡♡♡
درووودها حضرت دوست
با چه تضمینی “به سمت” پرتگاهی می رویم
♤♤♤
از چه می پرسی عزیز من کجا با این شتاب؟!
عاشق دلداده ایم و با نگاهی می رویم
مثل خاری خشک در طوفانی از آوارگی
در پی پرچینی هر پشت و پناهی می رویم
✍بداهه تقدیم
🍃🌺
پاسخ
اردیبهشت 4, 1402
سلام حضرت دوست مهندس معصومی…
درود بر شما با بداهه زیبایتان …
مهندس به دو دلیل به جای (سمت) از (قریب) استفاده کردم، یکی اینکه در مصرع اول استفاده شده و دیگر اینکه منظور (نزدیک) شدن به پرتگاه بوده است …
بسیار از شما سپاسگزارم که با دقت و ماهرانه غزل این کمترین را مطالعه و نقد کردید …
🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
اردیبهشت 5, 1402
جناب حجت ارجمند
بسیار مسلط و زیبا قلم می زنید برایتان موفقییت روز افزون آرزو دارم
🙏🌸🙏🌺🙏🌸💐🌿🍃
پاسخ
اردیبهشت 5, 1402
سلام …
شما لطف دارید بانو خیاط پیشه گرامی …🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
اردیبهشت 5, 1402
درود استاد ارجمند
اشعارت بسیار زیباست و خواندنی و ارزشمند
افرین و دستمریزاد
🌹❤️❤️❤️👏👏👏
پاسخ
اردیبهشت 5, 1402
زنده باشید جناب جاوید گرامی…
نظر لطف شماست بزرگوار …🙏🙏🙏💐💐💐💐
پاسخ
بستن فرم