🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تب آغاز

(ثبت: 267998) اسفند 7, 1402 

 

من از این خاطرِ گنگِ پر از ابهام می ترسم
از این گم گشتگی در پرده ی اوهام می ترسم

من از آوارِ پایان و تبِ آغاز بیزارم
و از روییدنِ فردای بد فرجام می ترسم

سکوت وحشی و مرموزِ شب را بر نمی تابم
من از غوغای خاموشِ دلِ آرام می ترسم

بیا ای دخترِ مهتاب! از مرداب بگریزیم
که از بی تو شدن در برکه ی آلام می ترسم

دگر از رفتنِ ایامِ بی حاصل مگو با من
که از تکرارِ این تقویمِ نا همگام می ترسم

مگو پاییزِ احساست، طنینی گرم می خواهد
من از موسیقیِ موهومِ بی هنگام می ترسم

بگو از تلخیِ بدرودِ دو عاشق چه می دانی
من از نجوایِ بغض آلودِ این فرجام می ترسم

 

#کامران_شاه_علی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. مهدی محمدی

    اسفند 7, 1402

    سلام و عرض ادب ، بسیار عالی و شیرین، قلمتان تابان

    بیا ای دخترِ مهتاب! از مرداب بگریزیم
    که از بی تو شدن در برکه ی آلام می ترسم🌺

    • کامران شاه علی

      اسفند 10, 1402

      درود مهدی محمدی عزیز شاعر گرانمایه
      سپاس فراوان 🙏🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا