🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مثل یک آهوی خسته با خطر خو کرده ام
با کلاغِ روسیاهِ بد خبر خو کرده ام
سینه ای سرشار از یک آسمان خاموشی ام
دردِ مکتومم ،به عشقی بی ثمر خو کرده ام
راز آن سنگم که بر گور زمان افتاده است
خنده ای تلخم که با اشک سحر خو کرده ام
آن درختِ زخم آجینم که در خونابِ خشم
شاخه شاخه تا تباهی، با تبر خو کرده ام
نور سوسو می زند در خلوتِ تنگِ غروب
آهِ مسکوتم که با این محتضر خو کرده ام
چون سکوتی سرد و مبهم در حصاری دردخیز
با نگاهی سنگی و بیدادگر خو کرده ام
مرگ، بیدار است و من در برزخِ یأس و امید
مثل یک روحِ مردد با اگر خو کرده ام
در لهیبِ آتشِ شب شاپرک ها سوختند
وای، اما ،من به اشکی مختصر خو کرده ام
#کامران_شاه_علی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
اسفند 9, 1402
درود بر شما
شعر بسیار زیباییست
سپاس از به اشتراک گذاری این نفیسه
قلم و وجودتان سبز
👏👏👏👏💐💐💐
پاسخ
اسفند 9, 1402
درود بر شما جناب گیوه چیان سخنور گرانمایه سپاس از توجهتان🙏🌺
پاسخ
اسفند 9, 1402
سلام و درود
بسیار زیباست
در لهیبِ آتشِ شب شاپرک ها سوختند
وای، اما ،من به اشکی مختصر خو کرده ام
پاسخ
اسفند 9, 1402
درود سپاس فراوان بانو بیرانوند گرانقدر 🙏🌺
پاسخ
اسفند 9, 1402
سلام و درود
خیرنقدم 🌹
بسیار عالی ست
درودتان 🌱👌👏👏👏👏👏👌🌱
پاسخ
اسفند 9, 1402
سلام و درود فراوان استاد خراسانی عزیز سپاسگزار مهرتان هستم
پاسخ
اسفند 9, 1402
عمو کامران نازنین
امیدوارم این ” خو کردن ” روزی به ” برآشفتن ” برسد . و همه ی آنچه که ناپسند است ، از شما به دور باشد
پاسخ
اسفند 9, 1402
درود بر عزیز گرانقدرم سپاس از توجه و نگاه زیبایت
مانا باشید
پاسخ
اسفند 9, 1402
درودوخیرمقدم دوباره خدمتتان جناب
شاهعلی گرامی.
غزل زیبایتان را خواندم ومحظوظ شدم
موفق وسلامت باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 10, 1402
درودها جناب یغمایی سخنور گرانمایه سپاس از توجه و نگاهتان
از اینکه در جمع شاعران گرانسنگی چون شما هستم بر خود میبالم
پاسخ
بستن فرم