🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وقتی
اشک و شعر
توامان
دست در گردن هم
سروده می شوند
جاری دره های سوزان روزان رفته
ایستاده
دست تکان می دهم
به پاور چین
به گام زدنشان
به لبان عطش می رسند
همراه ابران باران زا
در تصعید
بال
در روشنی می زنند
این
کبوتران خونین بال سپید
تا
گم شدن
در وسعت
نقطه ی عطف می شوند
در نا پدیده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
دی 16, 1402
سلام ودرود بسیار
عالی ست
در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👏🌱
پاسخ
دی 16, 1402
و
اما
استاد عزیزم
جناب خراسانی گرانمهر
سپاس از حضور و مهرتابانتان
همیشه بدرخشید بیاری خداوند عزیز💐💐💐💐🙏
پاسخ
دی 16, 1402
درود بر شما
با آرزوی سلامتی و توفیق الهی 🌹🌹
پاسخ
دی 16, 1402
سلام
و
سپاس از حضور ارزنده تون🌹🌹🌹🙏
پاسخ
دی 16, 1402
چه زیبا
سلام و درود
پاسخ
دی 16, 1402
درود بر شما
سپاس🌺🌺🌺🙏
پاسخ
دی 16, 1402
بال
در روشنی می زنند
این
کبوتران خونین بال سپید
تا
گم شدن
در وسعت
نقطه ی عطف می شوند
در نا پدیده
شعری به سرخی بال کبوتران و به سپیدی گم شدن در وسعت و عطف شدن در ناپدیده
درودها.
پاسخ
دی 16, 1402
سلام و درودها
سرکار بانو دکتر نوری گرانقدر
سپاس از حضور ارجمند و نگاه نافذتون🌺🌺🌺🙏
پاسخ
بستن فرم