🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ترک آینه
از گسل، زلزله، آوار بدم می آید
از غم و اینهمه تکرار بدم می آید
بسکه بیهوده زدم لاف شعف با دل خود
دیگر از لحظه ی انکار بدم می آید
گرد پیری به سرم ریخته حسرت هر دم
من از این بارش اجبار بدم می آید
عمر ما رفته ولی پنجره ای باز نشد
از در بسته چه بسیار بدم می آید
پر پروانه شکست از ترک آینه ها
من از این تلخی دیدار بدم می آید
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
بهمن 12, 1401
گرد پیری به سرم ریخته حسرت هر دم
من از این بارش اجبار بدم می آید
عمر ما رفته ولی پنجره ای باز نشد
از در بسته چه بسیار بدم می آید
👏👏👏 👏👏👏
سلام بر شاعر شیرین بیان پاک
بسیار زیبا بود
لذت بردم
بداهه ای تقدیم نگاه شما
تا تو هستی ببرم لذت از این زندگی ام
بی تو از گردش این گنبد دوار بدم می آید
در پناه خدا شاد و تندرست باشید 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
بهمن 12, 1401
درود جناب خراسانی
مهرتان را سپاس🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 12, 1401
درووودها بانو آجورلو ارجمند
عالیست غزل زیبا و خوانش خوش اهنگتان
♤♤♤
پاسخ
بهمن 12, 1401
سلام جناب معصومی
ممنونم از توجه و همراهی شما🌺
پاسخ
بهمن 12, 1401
درود جناب لاهیجی
سپاسگزارم 🌺
پاسخ
بهمن 12, 1401
درود بر شما
عالی بود
روان و به زبان روز🌷
پاسخ
بهمن 12, 1401
سلام مهربانو
ممنونم از محبت و لطف شما🌺
پاسخ
بهمن 13, 1401
🌸🌸🌸
پاسخ
بهمن 21, 1401
” مار از پونه من از مار بدم می آید ”
درود بر شما 🌹🌹
پاسخ
بستن فرم