🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 حالا تو بگو…

(ثبت: 269375) اردیبهشت 7, 1403 

 

دفترم پر شده از
نام تو و یاد تو و عطر تو دلدار
حالا تو بگو: من چه کنم؟؟؟
داغ فراقت شده زخم دل بیتاب
دوری تو دردیست بزرگ؛
تو جان منی دلبر
شب را سپری کردم
با اشک؛
غم و حسرت…
هر شب که تو می آیی
در فکر من شیدا
بالین من تنها
پر می شود از یادت…
ای وای که تو دوری و من؛
عاشق و دیوانه و سرمست
حالا تو بگو: من چه کنم؟؟؟
آغوش تو کم بوده است هر شب
چه کنم؟
عشق نورزم؟؟؟
نه!!!
محال است؛ محال
پس
می بوسم و می‌بویم و مستم من تبدار
از جام خیال
_تو_
امیر دل عذرا

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اردیبهشت 7, 1403

    سلام و درود

    بی یار زندگی مردگی ست
    عاشقانه زیبایی ست

    در پناه خدا 🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا