🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تصویر نایاب

(ثبت: 220252) دی 9, 1398 
تصویر نایاب

 

تصویر نایاب

همه° شب تا سحر پابند مهتاب رخت بودم
تمام روز ها تب دار و بی تاب رخت بودم

هنوز از سال های رفته دور یاس می گردم
پی لبخند زیبایی که از قاب رخت بودم

به زیر سایه بان شال زیبایی که دل میبرد
گرفتار لب و دندان و اسباب رخت بودم

ز چشم پر فریب تو هزاران فتنه می بارید
که من مومن ترین بودای آداب رخت بودم

دلم را با نجابت های خوبان فتح می کردی
و من فرمانروای ملک و ارباب رخت بودم

مسیحم بودی و با هر نفس عاشق ترم کردی
دمی ایکاش حوّاری و اصحاب رخت بودم

بسان برکه ای در نیمه شبهایی که می دانی
پر از پیمانه ی تصویر نایاب رخت بودم

 

 

 

 

نظرها
  1. با سلام و درود خدمت شما آقای معصومی عزیز
    شعر زیبا و ارزنده ای بود
    🌹🌹🌹🌹🌹

  2. بسان برکه ای در نیمه شبهایی که می دانی
    پر از پیمانه ی تصویر نایاب رخت بودم

    پایدار باشید . 💐💐

  3. درود ها
    بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
    پاینده باشید
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا