🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شعر می دانید چیست؟
شعر هم نوعی بهارِ زنـدگیست
عالمی از واژه ها در باغِ دل پروردن است.
شعر تقسیمِ سطورِ نثر نیست
باید اندر شعر زیست
*
موسیقی در نظم هست
نظم در آهنگ، شورِ بـزم هست
گاه در یک قافیـه ، صد معنی و احساس بیـن.
چارچوبِ نظم ها را عظم هست
انسجـام و حــزم هست
*
ای بسا مُنشی که مُرد
ای بسا نثری که مُهرِ « مُرد» خورد
ای بسا کاهــی کــه بـا تبلیـغ، نامِ شعر یافت،
بعدهـا در پنـجــه ی آتـش فـسـرد
سهمی از جنگل نبـرد
*
نی که بی نایی شود
دستِ باد افتاده هر جایی شود
شعر در هر قالبی چه نثر و چه نظم و زلال
بایدش چون شهرِ رویایی شود
غـرق زیـبـایـی شود
.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
دی 26, 1400
بسیار رخوب🌹🌹🌹🌷🌷👏👏
پاسخ
دی 26, 1400
درود بر شما عزیز
چشم رنجه فرمودید🌹
پاسخ
دی 26, 1400
سلام و درود و ارادت
دوست فرهیخته ام.
احسنت ،
باید اندر شعر، زیست. ❤️🙏
پاسخ
دی 26, 1400
درود بر جناب رضاپور عزیز
تشکر از حضور پر مهرتان
لطفتان مستدام❤️
پاسخ
دی 26, 1400
نی که بی نایی شود
دستِ باد افتاده هر جایی شود
شعر در هر قالبی چه نثر و چه نظم و زلال
بایدش چون شهرِ رویایی شود
غـرق زیـبـایـی شود
سلام و بس درود به دوست عزیزم دادای شاعر
امروز باخواندن زلال های زیبایت تازه دانستم که چه ارتباط تنگاتنگی می بایست بین مصاریع باشد.
عالی ست
و هزاران درود
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👏👌🌷🌿
پاسخ
دی 26, 1400
درود بر استاد طارق عزیز
چشم رنجه فرمودید
لطفتان مستدام🙏
پاسخ
دی 26, 1400
سلام زلال قالبی به غیر از نظم و نثر است؟ اگر میسر است توضیحی در مورد زلال بدهید
پاسخ
دی 26, 1400
درود بر جناب آزاد
چشم رنجه فرمودید
از اینکه زلال را در تسبیح کلام ، کنار نثر و نظم قرار داده ام به خاطر جدا شدن زلال از نثر و نظم کلاسیک در اثر یک ساختار شکنی قوی می باشد. مراجعه شود به مقاله « نگاهی دقیق به جریان شعر زلال » در آدرس زیر:
https://vista.ir/w/a/16/cmv8a
پاسخ
دی 26, 1400
درودها جناب بیلوردی عزیزم
درودها بزرگوارم
پاسخ
دی 27, 1400
درود بر جناب جهرمی عزیز
لطف حضرتعالی مستدام🌹
پاسخ
دی 26, 1400
درودو سپاس بر شاعر بزرگوار و ارزنده جناب دادا
دستمریزاد عزیز گرامی
تقدیمتان
شعر چیست ؟
شعر، خوابِ خوشی به بيداری ست
خوابِ خوش چیست کاردشواری ست
قلبِ احساس و ذوق و الهام است
قالبی كردنش، عبث كاری ست
آنكه قصدش جلابه تعريف است
چهرآيينه را، چو زنگاری ست
ذهنِ شاعراگر پی حدی ست
شك ندارم، كه ازهنرعاری ست
می توان وصفِ آن، به عطری كرد
مثلا گفت، مشكِ تاتاری ست
يا اگر عاشقی به وصف آيد
دردل و ديده اش، چودلداری ست
شايد الماس بی شماران وجه
هروجوهش تجلی باری است
می ربايد ز باده، هوش از سر
مستی اش صد شرف، زهشياری ست
شعر نقش درون زند بيرون
روی بومش، گلِ سخن جاری ست
بحثِ “ناممكنان كند ممكن”
اين هم انديشه ای وپنداری ست
خوانده ام دستِ خوش نويسان را
پيشِ آن مشت ها، چوخرواری ست
خالقِ خالقش، فقط داند
دردلِ اين صدف چه مرواری ست
شاعر! ار عاشقی چو عياران
بی عياری، عيارِعياری ست!
👏👏👏👏👏👏
پاسخ
دی 27, 1400
درودها برشما جناب کمالی گرانقدر
چقدر این قلم برام آشناست
بسیار زیبا بود
قلمتون مانا 👌👌🌺🌺
پاسخ
دی 27, 1400
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
دی 27, 1400
درود بر جناب کمالی عزیز
چشم رنجه فرمودید
از احساستان لذت بردم
🌹❤️🌷🌺🌸🌈
پاسخ
دی 27, 1400
زیبا بود
درودها برشما
🌺🌺
پاسخ
دی 27, 1400
درود بر بانو حسینی
سپاس از لطفتان🌺
پاسخ
دی 27, 1400
درود بیکران
زیبا می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
دی 27, 1400
درود بر جناب دهنوی بزرگوار
ممنون از محبتتان🌹🌹🌹🌹❤️
پاسخ
بهمن 29, 1400
درودها بر جناب دادای ارجمند. چقدر پاک و زلال سروده اید. احسنت.
🌿🌿🌷🌷🌿🌿
پاسخ
بستن فرم