🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
هرگز پیام عشق را باور نکردیم
آلاله ای در پای دل پرپر نکردیم
خون در خروش آمد که وقت سربداری ست
این حکم را آویزه ای بر در نکردیم
معروف ها کردند زیر پا و ماهم
یکبار اما نهی از منکر نکردیم
در شط خون صد دل شقایق جان سپردند
ما لب برای تعزیت هم تر نکردیم
آمیزه ای از خون و خنجر بود دیروز
با خون خود تعریفی از خنجر نکردیم
از خون لاله دشت ما دریای خون شد
ما بیعت خون با تن بی سر نکردیم
از پا فتاد اما علم بر سینه بنشاند
یعنی که دل زنده ست ما باور نکردیم
خورشید در شرق جماران می درخشد
یک روز هم ما بی خمینی سر نکردیم
این سرو قامت جاودانه تا ابد باد
هر چند ما دل پای این دلبر نکردیم
تقویم ها دارد امین ملک تاریخ
ما تاکنون تقدیری از قصیر نکردیم
با رقص گلها ساز هجرت را شنیدیم
این حال بد را با دعا بهتر نکردیم
داغ فراق گل چنان از پای انداخت
حتی خیال رنج همدیگر نکردیم
امروز و فردا کرده با صدها بهانه
ما بیعتی جانانه با رهبر نکردیم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):