![مسعود رستمزاد](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_364.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تیک تیک
لحظه ها در گذر است
شمشیر زمان
در صفحه ی گرد روی دیوار
میکند
جلادی
لحظه ها در گذر است
نسیم هر سحر
می زداید
خاکستر
سوختن
دل
خورشیدرا…………
لحظه ها در گذر است
عده ای در خواب
عده ای خود زده بر خواب
عده ای بیدار
اما نمیبیند
عده ای میبیند
اما زبان ندارد
عده ای داشت زبان
اما لال شد!!!!!!!!!!
لحظه ها در گذر است
هر
تیک شمشیر زمان
میزند
یک گردن
میکند
مرد یا زنی را
به کفن
زندگی خاموش شد
لحظه اش
ایستاده…………
لحظه ها در گذر است
با هر
تیک شمشیر زمان
یک جوان رعنا
میشود
زنده بگور
مثل من
مثل تو
مثل او
علتش
غافل شدن
پدرم
پدرت
پدرش
از شمشیر زمان است
لحظه ها در گذر است……..
لحظه ها در گذر است
هر تیک
شمشیر زمان
می بُرد
بند نافی……….
نوزاد صغیر
شده
بازیگر پرده ی سفید
در اتاقی تاریک…..
که من
تو
او
نقش وی را
رقم زدیم…………..
لحظه ها در گذر است
لب ها خاموش شده
همگی
در باتلاق
خواب شبیم
عاشقان افسرده
دختران مثل پسر
پسران مثل دختر
پدران شرمنده
مادران پژمرده
زندگی غمگین است
لحظه ها در گذر است………
لحظه ها در گذر است
لحظه ی بیداریست
من
تو را، تو
او را، او
آنرا
بیدار کنیم
دانشی کسب کنیم
پا به پای جهان
برویم بر قله
عاشق هم باشیم
بوسه را از ته دل
بر لب یار زنیم
لحظه ها در گذر است………
تیک تیک
لحظه ها در گذر است
شمشیر زمان
در صفحه گرد روی دیوار
میکند
جلادی……………
مسعودرستمزاد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
فروردین 26, 1396
سلام
زیبا سروده اید
درودتان
پاسخ
فروردین 28, 1396
سلام سپاس از مهرتان
پاسخ
بستن فرم