🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پنجه و پاشنه و زانو ، كف پام درد ميكنه
مچ پا و مچ دست و بدنم ، درد ميكنه
سينه سوزم ز غبار شيميائى ، سردشت
كتف و آرنج و تمام بدنم ، درد ميكنه
حاصل حمل مهمات به روى رملها
استخوان و مهره هاى كمرم درد ميكنه
مثل يك سنگر كه خمپاره به سقفش خورده
مهره مهره فقرات و بدنم درد ميكنه
تاندون و مفصل و پى ها همه آزرده شدن
غم دوستان شهيدم ، روح من درد ميكنه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بستن فرم