🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
جرعه ای مهر تو را نوش، مرا سیر کند
ترس را در دل من ، قدرت شمشیر کند
خواب از خشکی چشمان من افسوس خورد
چون که در دیده تر ، بیند و تعبیر کند
لرزش پلک مرا ، جاده ها کرد جنون
منتظر بود که رخسار تو تطهیر کند
آرزو داشت که همراه تو و گریه تو
گونه را از شرر خویش نمک گیر کند
خواست بی واسطه ابراز ارادت بکند
سردی قاب نگاهی ز تو تغییر کند
قصد تدبیر ضعیف تو ز ترمیم غرور
سادگی بود که هر خاطره تصویر کند
گرچه رویای تو را رنگ به رنگ بافته ام
آخر رشته کلاف ، اشک سرازیر کند
سروده ای از : ادریس علی زاده
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اردیبهشت 23, 1402
درود بر شما
زیباسروده اید
🌹🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏🍃
پاسخ
اردیبهشت 23, 1402
درود میفرستم حضور شما
پاسخ
اردیبهشت 24, 1402
درود جناب علیزاده💐💐🌿
پاسخ
اردیبهشت 24, 1402
درود بیکرانتان باد
پاسخ
بستن فرم