🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جمعه ها

(ثبت: 215068) شهریور 29, 1398 
جمعه ها

“جمعه ها”

مثل مزه ی شوری
که عجین است با نمک
هیچ جمعه ندیدم که
دلگیر نبود
بی شک
چاشنی دلتنگی
ذاتی این جمعه هاست…

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها 20 
  1. شهریور 29, 1398

    سلام و درود
    بسیار زیباستبسیار زیباست🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • مینا یارعلی زاده

      شهریور 30, 1398

      درود گرامی سپاس برای نظرتان
      نامتان مشخص نیست ولی به گمانم جناب رشیدی راد باشید از نوع نظرهایتان که پیش ازین لطف نموده بودید حدس زدم چون نامی نیست و فقط نظر هست ولی باز هم سپاس که خواندید و نظر دادید مهربان
      🙏🙏🙏💐💐

  2. طارق خراسانی

    شهریور 29, 1398

    سلام و درود

    بشنو این نکته ز من، جمعه قرارت باشد
    جمعه ها شاد، اگر یار کنارت باشد

    بداهه ای تقدیم نگاه دختر عزیزم
    هر روزی که یار کنار انسان نباشند غمگین است
    در کنار خوبان یکدل همیشه روزهایت به شادی….

    در پناه خدا
    🌿👏👏👏👏👏❤️🌿

    • مینا یارعلی زاده

      شهریور 29, 1398

      سلام بابا طارق جان
      درودتــــــان
      آری و هر روز
      روز جمعه نیست
      در دلتنگی
      اگر یار در کنار باشد
      چه کند دل
      که یار
      بر سر کار باشد
      بداهی ای کودکانه از فرزندتان😊🙏

      • طارق خراسانی

        شهریور 29, 1398

        وای عباس اگر جمعه سر کار روی
        باعث رنجش مینا بشوی
        نه دلم شاد ز کارت باشد
        نه دگر ماه نگارت باشد 😂
        این طنز هم تقدیم پسر گلم و این قلب هم تقدیمش❤️🌿

        • مینا یارعلی زاده

          شهریور 29, 1398

          سلام بابا چقدر لبخند بر چهره ام نشاندی فدای مهر و این طنز زیبایتان که موج لبخند به دلم رسوند
          عزیز دلمی💓💓💞🙏🙏😊😉🌿🌸🌸🌸🌻

  3. حامی شریبی

    شهریور 29, 1398

    درود بر شما
    زیبا و زیبا
    تا
    بلندای چشم
    آفتاب
    بدرخشید و بتابید
    گرامی و متین🌹🌹

    • مینا یارعلی زاده

      شهریور 29, 1398

      درود و سپاس جناب شریبی گرانقدر
      ممنونم از نگاه پرمهرتان استاد مانا باشید و پایدار بزرگوار
      🙏🙏🍃💐💐

  4. محمدرضا نعمت پور

    شهریور 30, 1398

    تمام دیروز
    خواب از سر و کولم بالا می رفت
    و جمعه را ندیدم
    الحق
    دلتنگی با جمعه می آید..
    بداهه.
    درودها بر شما

    • مینا یارعلی زاده

      شهریور 30, 1398

      درود و سپاس شاعر
      به به! بداهه ای زیبا
      سپاس از لطف و نظرتان مهربان
      مانا باشی به مهر

  5. امیر جلالی

    شهریور 30, 1398

    دلتنگی جمعه ، شاید یک باور کهن است… یک بخش از فرهنگ عامه… در دیگر کشورهای جهان ر.زهای آخر هفته و تعطیل ، روزهایی بسیار شادی آفرین و دل انگیز و دوست داشتنی است. اما در کشور ما جمعه روز دلتنگی است.
    شاید هم چون فردایش دوباره باید کار شروع شود ؟
    البته از نگاه جدی تر باید عرض کنم واژه “جمعه” در عرفان “یک” معنا دارد و در ادبیات عامه “یک” معنی
    این باور ماست و فرهنگ ما که جمعه دلگیر است…
    طرح مسئله بسیار خوب بود و بجا…
    درود بر شما

    • مینا یارعلی زاده

      شهریور 30, 1398

      درود استادم آری قبول دارم که دلتنگی جمعه ها باوری ست همگانی بنده نیز بی توجه به روز ها، جمعه را آزمودم، جمعه میشد، بدون اینکه بدانم جمعه است حسی غریب را با تمام وجودم درک میکردم، روزگاری بود که نمیفهمیدم شنبه و یکشنبه کی میرفت و جمعه کی میرسید روزهایی که بی هیچ استدلالی دلتنگ بودم به تقویم که سرمیزدم جمعه بود الان به این باور رسیده ام که جمعه غریب است غریب، کودکی که دست مادرش را رها کرده و به دنبالش میگرید
      اصولا تمام چیزهای عمیق شوقی غم آلود در خود دارند یک چشم اشک و یک چشم شوق من این را از غرق شدن در تنهایی، از هنگام تنگی غروب و شروع بارش باران بسیار تجربه کرده ام
      من اصولا شاعری در چهاردیواری خودم هستم چونان زندانیی که خود به قفس دلبسته است در کنج خانه بی آنکه از بیرون خبری باشد ناگهان میفهمم که بارانست نمیگویم حس من قویست بلکه من میدانم که وقت باران این حس به جان جهان سرایت میکند و ما کیستیم ذره هایی ازین جهان که به جان شاهد احساس آنیم و گاهی خودمان نمیخواهیم بفهمیم وگرنه همه چنینیم وقتی غمی بی دلیل بر دلمان میزند و زمانهایی که بی اتفاقی پر از اشتیاق میشویم و …..
      ولی حتی غم و غروب و جمعه چون تنهاییی عمیق اند تا خوب در کوچه هایش پرسه نزده باشی ره به دلش نمی بریم
      و عجیب نیست دلتنگی جان مایه و ذات جمعه میشود چنان که نمک شوری مینماید و این ذات را عوض شدنی نیست چاشنی جمعه هم همین دلتنگی ست تا به حال جمعه ای ندیدم که دلگیر نبود شکل غروب که غمی شگرف در خود به ارمغان دارد این جمعه و غروبش فقط با یار رنگ عوض میکند تنها یاری درکنار، جمعه همان جمعه و غروب همان غروب است ولی دل که خوش باشد کمتر حس دلتنگی را میگیرد نه اینکه نباشد و دلتنگی هست جهان به گونه ای در خود مچاله نشسته که هیچ کس را یارای خواندنش نیست من این موج دلتنگی را در غروب و در جمعه بسیار دیده ام بدون تحمیل حس، بل با آزاد گذاشتن احساس
      یک دنیا سپاس
      مهربان استاد
      مانا باشی و برقرار

      • امیر جلالی

        شهریور 30, 1398

        همراه گرامی ، لازم می دانم نکته ای را به عرض برسانم ، شاید که موثر افتد و نیم درجه ای زاویه نگاه شما را به این پدیده عوض کنم. شاید…
        از منظر عرفان ، جمعه به معنای جمع شدن است. جمع شدن تمامی جوارح و اعضاء… یعنی اندیشه ، چشم ، زبان ، گوش و حس لامسه … بقول شیخ سنایی که فرمود : بر بام هفتمین فلک بر شوید اگر / یک لحظه قصد بستن این پنج در کنید.
        یعنی اگر آدمی برای یک لحظه ارتباطش را با جهان پیرامون قطع کند و از هیچکدام از این پنج حس استفاده نکند… آنگاه عروج خواهد کرد. همان عروجی که گفته اند: نماز عروج مومن است.
        جمعه هم یعنی جمع کردن تمامی قوای انسان برای تمرکز به درون …
        حال از منظر احساس ، جمعه ، غروب ، برف ، باران و صبحگاه… هر کدام باعث فعل و انفعالات شیمیایی درون مغز انسان می شود و انسان را دچار شور و یا هیجان و یا حتی غم و اندوه می کند.
        ما جهان را همانگونه درک می کنیم و احساس می کنیم و می فهمیم که تصور می کنیم.
        برای بسیاری از انسان ها باران زیباست … اما آیا برای آن بی خانمانی که سقفی بالای سر ندارد هم زیباست؟ یا برای پدری که فرزندانش زیر آسمان بی سقف هستند هم زیباست؟ اما برای دو عاشق ، باران بهترین صحنه و منظره است. یا عطر گل برای همه ما خوشایند است اما برای کسی که حساسیت دارد هم خوشایند است ؟
        منظور از همه این حرفها این است که من دنیای خودم هستم و شما دنیای خودتان . من غرق غم و اندوهم و شما غرق در خوشی و شادی و خوش بینی … هر دو در یک ساعت و در یک مکان و در یک روز به آسمان نگاه می کنیم … اما هر کدام یک حال مختص به خود داریم.
        شاعری که تنهایی را دوست دارد ، اهل اندیشیدن است و جمعه و شنبه برایش تفاوتی ندارد. همه روزها حتی یک روز هم نیست… بلکه همه اش “بی زمانی ” است.
        درود بر شما

        • طارق خراسانی

          شهریور 30, 1398

          سلام امیر جان
          دارم بهت غبطه میخورم
          پسر این همه اطلاعات را چگونه کسب کردی؟ اونم در این روزگار وانفسا!
          همه گرفتارند و مشکل دارند.
          اجازه می خواهم اول بهتون خسته نباشید بگم بعد دست و قلمت را ببوسم.
          و دخترم مینا عجب با این شعر زیبایش همه را به تکاپو وادار کرده و چقدر چیز ها در این صفحه إموختم.
          خدایا جمعه ای را برسان که همه دور هم جمع شویم همایش بزرگ پاک را برپا کنیم وای که آن جمعه چقدر زیبا و دوستداشتنی خواهد شد.
          از این پس هر جمعه ای که بیاد بر این دعایم الهی جمعمان را جمع کن آمین

          در پناه خدا 🌿❤️🌿

          • مینا یارعلی زاده

            شهریور 30, 1398

            سلام عزیز دلمی بابا طارقم ان شاالله که چنین جمعه ای بیاید و همه با هم مثال جمعه ی عارفانه باشند همدل و همراه
            بابا نمیدانم چرا این نوشته بد من که جمعه بود (البته برای ما که خوب بود کلی صفا کردیم دختر و پدر) ولی امروز همش احساس دیوانه ای را داشتم که سنگ جمعه ها را به سینه میزدم و آه که این استادان گرامی ام از چه رو این سخن ناپخته مرا جدی گرفته اند به خدا دست بوس همه ی شماهستم و من بیگناهم شعر بد عاقبت بد دارد من که توبه کردم که دیگر چنین ننمایم😉😞😂یه قلب بزرگ هم برای شما و جناب جلالی پرمهرم که اینهمه صبورانه شعرگونه های مرا به مهر میخوانید❤🙏🙏🍃🌞🌞

        • مینا یارعلی زاده

          شهریور 30, 1398

          سپاس استاد جلالی گرانقدرم بسیار عالی و مفید ممنونم از اطلاعات خوب و فکر درخشانتان درس میگیرم از محضرتان گرانمایه استاد
          پیروز باشید
          🍃💐💐💐

  6. محمد ترکمان(پژواره)

    شهریور 30, 1398

    سلام گرامی بانو
    با اجازه من نظراتم را حذف می کنم که مباد عامل کدورت شوند/
    این دنیا زیرا نه ارزش بردن دارد و نه مردن!

  7. مینا یارعلی زاده

    شهریور 30, 1398

    بزرگوارید گرامی ام و زنده باشید من کمترینم هدفی جزین نداشتم که کدورتی درمیانه نباشد
    درود بر شما بی کران👏👏👏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا